سایه لطف تو دیگر به سرم نیست پدر.پرپرواز گشودی اثرت نیست پدر.
روزها جگرسوخته داغ توییم به عزاخانه ما هم گذرت نیست پدر
خدایاااااااااااااااااااا
کمرم شکست بدون پدر چیکار کنم
¸¸.•´•دنیای بدون توپدر¸¸.•´•.
برای رفتن ... چمدان می بندند ...
برای ماندن ... دل ...
من کدام را ببندم پدر
که نمیتوانم بیایم ونه توان ماندن دارم ...
پدربدون تو من سرگردانم چه کنم...
اولین طلوع آفتاب بدون پدرخدایاااااااااا
¸¸.•´•باور کن پدرشکسته ام.. ¸¸.•´•.
شیشه ماشین وقتی میشکنه ...
خرد میشن ولی از هم جدا نمیشن...
پدر......
بدون تو من همون شیشه ام..خرد و تکه تکه..
از هم نمی پاشم ولی شکسته ام .
باور کن پدرکه شکسته ام..
دومین طلوع آفتاب بدون پدرخدایاااااااااا
خدایاااااااااابدون پدر خیلی سخته
¸¸.•´•. خدایاااادنیای بدون پدر . ¸¸.•´•.
وقتی دلم پر از آتش شده
دیگه خنده هایم
معنایی ندارند
فقط می خندم پدر
تا دیگران غمهای آشیانه کرده
در چشمانم را نبینند...
وقتی دلم خسته شده دیگر حتی
اشک های شبانه آرامم نمی کنند...
وقتی دلم خسته شد
فقط بلند گریه می کنم...
چون به گریه عادت کرده ام
ودیگر هیچ چیز آرامم نمی کند فقط...
دل بریدن از دنیای بدون تو..پدر....
سومین طلوع آفتاب بدون پدرخدایاااااااا
خدایاااا مرگ پدر خیلی سخته ولی راضیم به رضا تو
خدایااااااا چطوری باورکنم که دیگه پدر ندارم
خدایاامروز شش روز بدون پدر دارم زندگی میکنم
خدایا راضیم به رضای توهر چی صلاح میدونی
نوشته شده توسط زهرا در سه شنبه 91/9/14 ساعت 10:48 عصر موضوع | لینک ثابت
* سخت است درک روز عاشورا *
* سخت است سیلی خوردن دختر غربت زده *
* خیلی سخت است *
* السلام علیکم یا مظلومی کربلا*
کجاست آنکس که منتظریم اختلاف وعیب و کجی اهل عالم را اصلاح و به راستی و درستی باز گرداند ؟
کجای کارمان لَنگ است که نمی آید ؟
اشک ریختن در غیابش کافی نیست ، باید خون گریست .
کجاست آنکس که با آمدنش کسی فقیری نخواهد یافت که بخواهد به او کمک کند ؟
کجاست آنکس که با آمدنش مردم خدایشان را آنگونه خواهند شناخت که باید بشناسند ؟
کجاست آنکس که خدا او را برای اجرای احکامش برگذیده ؟
کجاست منتقم خون جدش ، حسین بن علی ع ؟
کجاست منتقم خون غریبان کربلا ؟
کجاست آنکس که رقیه دختر حسین بن علی (ع) را از اسارت برهاند و انتقام خون پدرش را از ستمکاران بگیرد ؟
کجاست آنکس که باید باشد و نیست ؟
کجاست نابود کنندهء متجاوزین و هتاکان ؟
کجاست تسکین دهندهء قلب های رنج دیده ؟
کجاست آنکس که غریب تر از حسین بن علی ع است ؟
این المُنتظر ؟ این المُنتظر ؟
پدرم......
می خواهمت هر چند اگر زیباترین یادگار از تو ، غم باشد
می خواهمت حتی اگر قشنگترین یادگار قلبت
برای من اشک و غم و اندوه و دیوانگی باشد
به عشق و یاد تو می نویسم
تا شاید برای لحظه ای هم که شده
قلب بی تاب و دیوانه و بیقرارم آرام شود
التماس دعا دوستان بزرگوار
نوشته شده توسط زهرا در دوشنبه 91/9/13 ساعت 9:14 عصر موضوع | لینک ثابت
السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی السلام علی المهدی الذی وعد الله عز وجل به الامم السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین السلام علیک یا ابا الفضل العباس
حسین زمان (عج)
حسینِ زمان، همان امام عصر (عج) است. او حرکت خود را از مکه به سمت کوفه آغاز کرده است. از صحرای عرفات گذشته و در مسیر کربلاست. هدف او اصلاح مردم و پُر کردن دنیا از عدالت است.
صفبندیها برای روز عاشورا و واقعه کربلا شروع شده است. هوشیار باشیم و از خود بپرسیم در کدام سپاه به سر میبریم: سپاه حسین (ع) یا سپاه یزید (لعنه الله علیه) ؟
مراقب باشیم تا چون «حُر بن یزید ریاحی» در مقابل امام خود نایستیم و امیدوار باشیم همچون «زُهیر بن قِین» به سپاه امام دعوت شویم.
حسینِ زمان، همان امام عصر (عج) است. او در صحرای کربلا منتظِر یاری ماست.
این است معنای«لایوم کیومک یا اباعبدالله»ای اباعبدالله! هیچ روزی مثل روز تو نیست.»
صحرای کوفه
آن شب جنون آســـمان درمان نمی شد
شام غریب کوچه عطر افشان نمی شد
صحرای کوفـه یــاد دارد مظهر غـــم را
ظهری که گویـــا عصر تابســتان نمیشد
فـــریـــاد هـــل من ناصرن ها را شنیدند
یک نخـــل حتی یـــاور قرآن نمی شـــد
یک غنچه از بســـتان زهـــرا کـــم آمد
شرم از نگاه گرم خــون پنهان نمی شد
شـاید اگر مـــاه قبیله فرصتی داشــت
هرگـــز دچـــار درد نخلســتان نمیــشد
یـــا فرصت پـــرواز بــا بـــال شکســته
هفتاد و دو پروانه اش بی جان نمی شد
دلی آتشفشان در جستجوی کربلا دارم
نماز عشق را رکعت به رکعت بسته ام قامت
به جای قبله ی جان رو به سوی کربلا دارم
غبار آسا به شوق کاروان شور و شیدائی
روم منزل به منزل آرزوی کربلا دارم
«لهوف» م بر کف و چشمم پر آب و سینه در آتش
به هر ماتمسرائی گفتگوی کربلا دارم
به تعظیم محرم در محرم باده پیمائی
امید جرعه نوشی از سبوی کربلا دارم .
فردی امد پیش امام سجاد (ع) گفت اقا مختار از تمام افراد شرکت کننده در واقعه کربلا دارد انتقام میگیرد,امام بدون هیچ عکس العملی گفت :بگو ببینم از حرمله چه خبر؟؟,حرمله چه کردی بااین خاندان,حرمله چه کردی حرمله چه زخمی زدی بر این خاندان, چه غمی گذاشتی بر روی قلب این خاندان,و مختار روغن جوشان انتقام خوبی بود ,ولی حرمله در ان دنیا,دل شکسته رباب را چه خواهی کرد؟؟.. اشک های حسین را چه خواهی کرد ؟؟
جانم فدای نام زیبایت، ابوالفضل
قربان زخم چشم بینایت، ابولفضل
گر من به چای القمه بودم، زِ حسرت
هر آن بخشکیدم برآن روزت ابولفضل
تاسوعا روز قمر بنی هاشم تسلیت باد
خدایاتو روبه امام حسین قسمت میدم بابامو شفابده ازبیمارستان مرخص بشه
پدر همان یار قدیمی من
پدر همان نور افتاب من
پدر صدای تو در گوشهایم دائم زم زمه میکند
نباشد روزی که ان صدا را نشنوم....
پدر حضورت در کنارم سنبل شادابی و نشاط من است.
پدر احساس ازادی و رهایی میکنم وقتی دست
نوازش بر سرم میکشی پدر، پر افتخارترین شخص برای من است،
دوستان التماس دعا
نوشته شده توسط زهرا در پنج شنبه 91/9/2 ساعت 2:55 عصر موضوع | لینک ثابت
سلام من به محرم, محرم گل زهرا
به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا
قیامت بی حسین غوغا ندارد"شفاعت بی حسین معنا ندارد"حسینی باش که در محشر نگویند"چرا پرونده ات امضاء ندارد
قافیه باران میشود شهر از نام حسین
میگویند قرار است در این حوالی ، به همین نزدیکی همگی لباس سیاه
بر تن و شال حسینی بر گردن اندازند و در سکوت شبانه شان یادی از
70 تن شهید کربلا کنند و در خلوت دلشان کمیل و زیارت عاشورا بخوانند
و سلامی به آل حسین (ع) دهند
قاصد و شاپرک و باد صبا همگی ورود محرم را به همین زودی خبر داده اند
شهر پر میشود از پارچه های سیاه و عَلَم های سر بر افراشته،
همه چیز مخصوصا شعر ها بوی کربلا دارند
قافیه باران میشود شهر از نام حسین
شهر همسایه ی خورشید میشود انگار؛؛؛ داغی آن روزها تنم را میسوزاند
در رویای شبانه ام بوی غذاهای نذری موج میزند
عجب صداقتی دارد این روزهای محرم!
خوشا به حال آنکه در این ایام هوای دلش ابریست !
و میدانم بهترین ها برا ی اوست
شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را اراده میکرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می کرد و او را زیارت مینمود؛ تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند.
سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهلبیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور میباشند و دستشان به حرم مطهر نمیرسد.»
آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار.
هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت میدانم و نهی از منکر واجب است.»
وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی از جگر پر دردش کشید. سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید .
نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود میلرزید و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت میکرد تا این که وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید.
چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعُِِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ ؛ آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است؟»
پس فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست.»
منبع:
داستانهای علوی، ج4، ص210/ دارالسلام عراقی، ص301.
بازدلم غم گرفت دوباره ماتم گرفت
ماه محرم آمد تمام عالم گرفت
خدایا
چه لحظه هایی که در زندگی تو را گم کردم اما تو همیشه کنارم بودی
چه دقیقه ها که حضورت را فراموش کردم اما تو فراموشم نکردی
چه ساعت هایی که غرق در شادی و غرور،
تو رو که پشت همه موفقیت هایم پنهان شده بودی از یاد بردم اما تو همیشه به یادم بودی
خدایا
وقتی خسته از همه جا و همه کس ناامیدانه به تو پناه آوردم تو پناهم دادی
وقتی از آدم های دور و برم دلم گرفت و دنیا غم هاش رو بهم ارزونی کرد تو به قلبم آرامش دادی
خدایا
تو با حضورت به خنده هام هدف دادی ، به گریه هام دلیل دادی ، به زندگیم ،
به نفس کشیدنم رنگ دادی
خدایا به خاطر سه چیز سپاسگذارم
دادن هایت، ندادن هایت، گرفتن هایت
دادن هایت را نعمت ، ندادن هایت را رحمت ، گرفتن هایت را حکمت...
خدایاباز محرم شدبابای من هنوز بیمارستان
تورو به این محرم و حسین و عباسش قسم بابام و شفابده
از تمام دوستانم که برا بابام دعا کردن و میکنن یه دنیا ممنونم
ای پدر ای با دل من همنشین
ای صمیمی ای بر انگشتر نگین
ای پدر ای همدم تنهائیم
آشنائی با غم تنهائیم
ای طنین نام تو بر گوش من
ای پناه گریه خاموش من
همچو باران مهربان بر من ببار
ای هستی من مثل ابر نوبهار
التماس دعا
نوشته شده توسط زهرا در دوشنبه 91/8/22 ساعت 8:28 عصر موضوع | لینک ثابت
ای سپیدار بلند و پایدار
می برم نام تو را با افتخار
هر چه دارم از تو دارم ای پدر
با تو سبزم ، گل بهارم ، ای پدر
لب ما و جام زلال تو، چه توهمی،چه حــــکایتی!
تو و سر زدن به خیال ما،چه ترحمی،چه عنایتی!
به نماز صبح و شبت سلام،وبه نور درنسبت سلام
وبه خال کنج لبت سلام،که نشسته با چه ملاحتی!
زد اگر کسی در خانه ات،دل ماست کرده بهانـــــه ات همه جاگرفته نشانه ات،به چه حسرتی به چه حالتی!
بلغ العلی به کمال تو،کشف الدجی به جــــــمال تو
به تو و کمال و جمال تو،صلوات هر دم و ساعتی
در گـــــوشـه ی قـــلــب من فقط غــــــم مــانده
یــک کــــوه پر از غــــصّـــه و مــــاتـم مــانده
شــایــــد کـــــــه اجـــل بــــاز مــدارا بــکـــــــند
چند روز دگـــــر تـــا بـــــه مـــــحّـــرم مـــانــــده
رات از کام خشکت شرمناک است
به یاد دست های با وفایت
ز داغت آتشی در جان خاک است
گریبان دوبیتی چاک چاک است
خــــــــــدایا! چنان کن که روز های عمرم ............در انجام دادن کاری سپری شود که .........................مرا برای آن آفــــــــــــریده ای!
التماس دعا دوستان عزیز
نوشته شده توسط زهرا در جمعه 91/8/19 ساعت 11:20 صبح موضوع | لینک ثابت
الْیَوْمَ أَکْمَلْت لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتمَمْت عَلَیْکُمْ نِعْمَتى وَ رَضِیت لَکُمُ الاسلَمَ دِیناً
دلا امشب به می باید وضو کرد
و هر ناممکنی را آرزو کرد
علی در عرش بالا بی نظیر است
علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولایم نوشتم چه
عیدی بهتر از عید غدیر است؟
تمام لذت عمرم در این است که
مولایم امیرالمومنین است
مستیم ولی ز جمع هشیارانیم
مشغول دعای بارش بارانیم
با یک صلوات بیعتی تازه کنیم
تا حشر به بیعت علی می مانیم
عید بر شما مبار ک
رسول خدا صلی الله علیه وآله در خطبه غدیر، درباره موضوع هایی همچون توحید، نبوت، ولایت امام علی علیه السلام و لقب امیرمؤمنان برای آن حضرت، فضیلت های اهل بیت علیهم السلام ، فضیلتهای ویژه امام علی علیه السلام ، قرآن، نماز، زکات، حلال و حرام و بیعت سخن به میان آورد. ایشان در بخشی از خطبه خود با اشاره به امامان دوازدهگانه، درباره امام مهدی موعود(عج) فرمود: «بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست . اوست غالب بر آیینها. اوست انتقام گیرنده از ستمکاران. اوست فاتح قلعه ها و منهدم کننده آنها. اوست پیروز بر هر قبیله ای از اهل شرک و هدایت کننده آنان . اوست یاری دهنده دین خدا. اوست که پیشینیان به او بشارت داده اند. اوست که به عنوان حجت باقی میماند و بعد از او حجتی نیست ».
روز عید غدیرخم از شریف ترین اعیاد امت من است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلl
دوستدار علی علیه السلام !
سلام بر تو و آنکه دوست می داری!
می دانی که همه جا سخن از علی علیه السلام است. این روزها از نام مولایمان حیدر کراربر در و دیوار نوشته و گفتار بسیار می بینی.
آری.... نامی آشنا که از هر نامی با آن آشناتری؛ چندان که شاید به یاد آوردی که هنوزنمی توانستیم پدر و مادرمان را صدا بزنیم یا حتی اسم خود را درست تلفظ کنیم که این نام را شناختیم .
چه می دانم؟ .... شاید نام خودت هم علی باشد؛ نامی که پدر از سر عشق به مولا بر تو گذاشته و چه بسا که مادر- در لالایی هایی که برایت داشته- با زمزمه علی بذر محبتش را در دلت کاشته باشد.
یادت می آید که در همان خردسالی و نوپایی ، هرگاه بر زمین می خوردیم ، پدر یا مادر یا حتی پدربزرگ و مادربزرگمان – با هزاران شوق و عشقی که به آموختن نام او به کودکش داشتند- می گفتند یا علی؛ بگو : یا علی و بلند شو!
.... و ما چنین برخاسته و بلند شدیم و با یاد و عشق علی علیه السلام بالیدیم و بر همه می بالیدیم که: مولایمان علی است
انتــــــظار
سالهاست که به انتظار آمدنت نشسته ام
نه من تنها که گلهای نرگس باغچه کوچک خانه امان نیز به انتظار
آمدنت نشسته اند
چشمهایم به آسمان دوخته شده است
منتظرم
منتظر دیدار تو و منتظر جمعه هایی که می گذرند و آمدنت را آرزو دارند
به امید این که شاید این جمعه بیایی
شاید....
نوشته شده توسط زهرا در جمعه 91/8/12 ساعت 6:33 عصر موضوع | لینک ثابت
پردهی اول؛ علی: دل من
تصمیم به ازدواج گرفته بودم ولی جرأت نمیکردم این مطلب را به سرورم بگویم، اما شب و روز در فکر آیندهی خود بودم، تا اینکه یک روز که پیش حبیبم بودم به من گفت: علی جان! با ازدواج چطوری؟ من که سرم پایین بود، زیر چشمی میدیدم که پیامبر چه لذت پدرانهای میبرند از اینکه به دامادی من فکر می کند. با خجالت، آهسته گفتم: رسول خدا خود داناتر است. اما دلم عین سیر و سرکه میجوشید، نگران بودم. آخر من دلم را به ناز دلبری باخته بود و میترسیدم که حضرت کسی دیگری را به من پیشنهاد دهد. در قبیله ما، قریش، دختر کم نبود، اما آنکه دل مرا برده بود از آنان نبود. نگران بودم.
پردهی دوم؛ باز هم علی: خبر آمد خبری در راه است
نفهمیدم چه شده بود که گفتند حبیبت با تو کار دارد. او جان من بود که تا ندایش به گوش میرسید لبیک من به سوی او پرّان میشد. اما اینبار دلم کمی میلرزید انگار چیزی فهمیده بود. خودم را به خانه امّسلمه رساندم ، تا چشم پیامبر به من افتاد از جا کنده شده و دستهایش را گشود به سوی من آمد. من که بهتم برده بود. چقدر پیامبر خوشحال بود! چشمانش برق می زد و چنان میخندید که دندانهای نازش پیدا بود، و من همچنان بهت زده بودم که گفت: علی جانم! مژده بده! مژده! . گفتم سرورم خیر است انشاالله، اول بگویید چه شده! همچنانکه مرا به سینهی خود فشار میداد و میخندید گفت: خدا ازدواج تو را که فکر مرا مشغول کرده بود خود به عهده گرفت.
مرا میگویی! پاهایم سست شد! پر از شور و تشویش. دیگر صبر نداشتم. ماجرا چیست؟ من بی دلم.
پردهی سوم؛ حبیب خدا: در آسمان
نشسته بودم که دوست آسمانی من، جبرئیل، با شاخههای سنبل و میخک (قَرَنفُل) نزد من آمد و آنها را به من داد، من آن دو را گرفتم و بوییدم و گفتم: دسته گل به چه مناسبتی است؟ دوستم گفت: مگر خبر نداری ؟ خداوند حوران بهشت را امر فرموده که تمام فردوس را تزیین کنند، به بادهای بهشتی هم دستور داده تا با بوی انواع عطر بوزند، و حورالعین را به خواندن سورههای «طه» ، «یاسین» ، «شوری» و... امر فرمود، و به یک ... .
جبرئیل هم ذوق زده و یک نفس، با آب و تاب مشغول تعریف بود اما من هنوز جوابم را نگرفته بودم . این همه بریز و بپاش برای چه؟ مگر عروسیه؟! در این فکرها بودم که دوستم گفت: خدا به جارچی بهشت گفته که جار بزند: ای پریان من! ای بهشتیان جمع شوید که اینجا جشن عروسی است! فاطمه را عروس علی کردم. علی به دلبرش رسید، آخر آنها دل دادهی هم بودند... . جبرئیل همچنان داشت تعریف میکرد. اما من وقتی این را شنیدم ناگاه به شوق از جا پریدم و خدا را شکر گفتم. بنازم به تو ای خدای خوب من که چه خوب در و تخته را به هم جور میکنی. خودم را جمع کردم که ببینم دیگر چه خبر بوده. دوست آسمانیم گفت: خداوند تبارک و تعالی به راحیل، آ ن پری خوش کلام و خوش صدا، امر فرموده که خطبه بخواند.
پردهی چهارم؛ راحیل: قرار عاشقی
من هم مثل همه پر از شور بودم و تصمیم داشتم که خطبهی این دو عاشق را به زیباترین شکل بخوانم، خطبهای ماندگار. من چقدر خوشبخت بودم خطبهی زهرا و علی را میخواندم. همه ساکت بودند و من گلواژههای ادبستان عاشقی را بر هم میتنیدم. همه ساکت بودند و به من گوش میدادند. تا آنکه من با صلواتی به حبیب خدا کلامم را تمام کردم که خِتامش به مِسک باشد. به شور این پیوند و اتمام خطبه همهمهای به پا شد که ناگاه آن خدا به ندایی گفت: «ای حوریان بهشت من! به علی بن ابی طالب حبیب محمّد، و فاطمه دختر محمّد تبریک بگویید. من برای آنان خیر و برکت قرار دادم». خاضعانه به درگاه خداوند عرض کردم: پروردگار من، برکت تو بر آن دو بیشتر از آنچه ما در بهشت دیدیم نیست؟ خداوند، بنده نوازانه فرمود: ای راحیل! از جمله برکت من بر آن دو این است که آنان را بر محبّت خودم، با هم همراه میکنم و حجّت خود بر مردم قرارشان میدهم، و قسم به عزّت و جلالم که از آن دو، فرزندانی بوجود خواهم آورد که در زمین گنجینهداران معادن حکمت من باشند.
پردهی پنجم؛ علی: شکرانه
من به عشقم رسیده بودم و بسان موج به ساحل رسیده آرام بودم. و تنها آنچه باید میکردم افتادن به پای کسی بود که پیوند دهندهی دلهاست. این بود که بیدرنگ و متواضعانه، از صمیم دل زبان گشودم که: «رَبِّ اَوزِعنی اَن اَشکُرَ نِعمتَکَ التی اَنعمتَ عَلَیَّ» پروردگارا! مرا بر آن دار که شکر نعمتی که به من دادی، به جای آرم (نمل: 19)
حبیبم نیز دعای مرا آمین گفت .
پردهی ششم؛ فاطمه: شاهد پرده نشین
سالها بود که من از پس پرده به کمالات علی دل سپرده بودم. من هم به علی دلباخته بودم و او خبر نداشت. هربار که در خانه برای خواستگاری به صدا میآمد مرا موج تشویش و اندوه میبرد. همیشه با خود میگفتم چه میشد که علی به خواستگاری من میآمد؟ با خودم میگفتم بروم و به پدر بگویم که خود به علی پیشنهاد دهد، اما من که چنین رویی نداشتم.
گاهی وقتها که تنها بودم در خیالم به عروسیَم فکر میکردم. به این که در کنار تو برای خطبه عقد نشستهام. آن موقع بود که بی اختیار خندهام میگرفت. من که در زندگیام مدام در سختی و غم بودم، تمام خوشیهایم را با تو میجستم. و همیشه منتظر رسیدن به تو بودم. اکنون که همسر توام، اکنون که تو مال منی، چقدر خوشحالم.
راستی چقدر من و تو به هم میآییم!
پردهی هفتم؛ پیامبر: راز ناز
رازی در دلم بود که باید به علی میگفتم. او باید میدانست که چقدر برای من و دخترم عزیز است. صدایش کردم و به او گفتم: علی جانم! بزرگانی از قریش در مورد ازدواج فاطمه با تو مرا سرزنش کردند و گفتند: ما او را از تو خواستگاری کردیم ولی او را به ما ندادی، بلکه به عقد علی در آوردی، من هم به آنان گفتم: قسم به خدا، من این کار را نکردهام، خداوند او را به شما نداد و به عقد علی در آورد، جبرئیل بر من نازل گشت و گفت: ای محمّد! خداوند- جل جلاله- میفرماید: اگر علی را خلق نکرده بودم، برای دخترت فاطمه، در روی زمین، از آدم تا خاتم، کفو وهمتایی نبود. آری تو همسر زهرایی. جز تو کسی در قد زهرا نبود. جز تو که میتواند نیمهی زیبندهی زهرا باشد؟ که میتواند پدر حسنین باشد؟ دوستت دارم علی جان!
پردهی هشتم؛ من: خوشههای پند
من وارد صحنه میشوم. چراغها روشن میشود. هنوز گونه تماشاچیان به تب این نمایش گرم است و چشمها خیره. وسط صحنه میایستم و شروع میکنم:
سلام
به شما شاهدان این پیوند آسمانی، تبریک میگویم.
سوالی از شما میپرسم: کجای این داستان زندگی و دنیای رنگ باختهی من و تو را نقش میزند؟
چند دقیقهای بر جای خود بنشینید. و همچنان که به این آیات گوش می کنی، ببین علی و زهرا که حجت برای تو هستند ماجرای ازدواجشان چه درسی برای تو دارد؟
من از خودم شروع میکنم. درسی که من گرفتم اینها بود:
1- زن و شوهر باید کفو هم باشند. و کفویت یعنی همان همسری. یعنی قد و قوارشان یکی باشد. قدیمیها میگفتند کبوتر با کبوتر ... . این همسری و هم شأنی در همه چیز است در تیپ، در خانواده، در دارایی، در تحصیلات و در... . دیدید چقدر بعضی زن و شوهرها نا متوازنند؟
2- نتیجهی ازدواج فرزند است. خدا علی و زهرا به هم رساند تا حسن و حسین از دامن آنان برآیند. چقدر این نکته مهم است و چقدر ما به آن بی توجه. در انتخاب همسر دقت کنیم و ببینیم فرزندمان از ریشهی که شیره می خورد و در دامان که پرورده میشود. خلاصه آنکه ما نیم سیبی هستیم که سراغ نیمهی گم شدهایم. باید حواسمان باشد که به که میچسبیم!
شما چه درسهایی گرفتید؟
آستانه این مطلب پذیرای تبریکات شما به ممیمنت این خجسته پیوند است!
سالروز ازدواج حضرت علی(ع)با حضرت فاطمه(س)برحضرت محمد(ص)حضرت امام حسن(ع)حضرت ابوالفضل (ع)حضرت امام حسین (ع)برحضرت ولی عصر حضرت مهدی (ع)مبارک وهمچنین بر تمام مسلمانان بخصوص ایرانیان عزیز تبریک وتهنیت عرض میکنم
التماس دعا
نوشته شده توسط زهرا در چهارشنبه 91/7/26 ساعت 7:10 صبح موضوع | لینک ثابت
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ن، سوگند به قلم، و آنچه را با قلم مینویسند
به برکت نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی.
و برای تو اجر و پاداشی عظیم و همیشگی است.
و تو اخلاق عظیم و برجستهای داری.
و به زودی تو میبینی و آنها نیز میبینند.
که کدامیک از شما مجنون هستید.
پروردگار تو بهتر از هر کس میداند چه کسی از راه او گمراه شده، و هدایت یافتگان را نیز بهتر میشناسد.
حال که چنین است از تکذیب کنندگان اطاعت مکن.
آنها دوست دارند نرمش نشان دهی تا آنها نرمش نشان دهند (نرمشی تواءم با انحراف از مسیر حق).
و اطاعت از کسی که بسیار سوگند یاد میکند و پست است مکن.
سوره قلم آیات 1 تا 10
(بنام خالق کاینات)
حضرت محمد مصطفی «ص»ارشاد فرمود:هرمومینکه برای فایده دینی امت من،چهل حدیث را از احادیث من جمع آوری کند،الله تعالی آنشخص را با اولیاء الله حشر خواهد کرد و من نیز شفاعتش را خواهم نمود وگواه آنشخص خواهم شد و نیز آنحصرت«ص»در جای دیگری فرمودند:کسیکه برای فایده امت من چهل حدیث که تعلق به امور دین داشته باشد مومنی را یاد دهد ویا بگوش کسی برساند خداوند«ج»بروز قیامت آنکس را در جماعت علماء و شهداء محشور خواهد کرد و در آن روز به آنشخص گفته میشود از هر دری که میخواهی وارد شو.سبحان الله چه سعادت بزرگ و بشارت عظیمی است .
1: مدار قبولیت اعمال،نیت است.
2:دین،خیر خواهی است.
3:زبان خود را از بدگویی نگهدارید.
4:هر کس خاموش ماند نجات یافت.
5:از شما هر کس غضبناک شد باید خشم خود را فروبرد.
6:هر کس مومنی را فریب داد ازما نیست.:
7:حیا علامت ایمان است.
8:گناه غیبت کردن از زنا بدتر است.
9: زنای چشم،نگاه کردن بر نا محرم است.
10:عذاب قبر حق است.
11:آنکس در بهشت نخواهد رفت که همسایگان او از دستش ناراض باشند.
12:چیزیکه نشه آور است حرام است.
13:کلید جنت نماز است وکلید نماز پاکیست.
14:مسواک کردن سبب صفای دهن و موجب رضای الله«ج»میباشد.
15:بهترین عمل این است که دوست بگیری کسی را بخاطر الله«ج»و دشمنی کنی با کسی بخاطر الله«ج»
16:محبوب ترین مکان در دنیا به نزد الله«ج» مساجد است و نا پسندترین مکان بازار است.
17:هر کس برای رضای الله «ج»مسجدی تعمیر کرد،الله«ج»برایش در جنت مکانی تعمیر خواهد کرد.
18:چون از شما کسی راجمعه مسیر شد باید که در آن روز غسل کند.
19:بسبب خواندن نماز های پنجگانه الله«ج»گناهان را عفو میکند.
20:نماز را بر وقتش بخوانید. 21:چون شما سجده کنید کف دستهای خویشرابر زمین بگذاریدوآرنجای خودرابرداشته نگهدارید. 22:هر کس نماز عصر از او فوت شود گویا اولاد و اموال آنشخص بر باد رفته است. 23:هر مردیکه تنبانش پایین تر از شتالنگ باشد«از وجهه تکبر»آن جزء از بدنش به دوزخ خواهد رفت. 24:فرشتگان در آن خانه نمیروند که در آن سگ یا تصاویر باشد. 25:از حسد دوری کنید که حسدنیکیها را از انسان چنان می خورد همانگونه که آتش هیزم را میخورد. 26:فریبکار،بخیل و منتگذار هرگز به جنت نخواهند رفت. 27:مسلمان آنستکه از زبان و دستش مسلمانان دیگر آزار نبینند. 29:هر کس امانتدرخودنداردایمان هم ندارد و نیز هر کس وفابه وعده ندارد دین او کامل نیس 30:این سه چیز از نشانه های منافق است.چون سخن زند دروغ گوید،چون وعده کند وفا نکند،چون به دستش امانت باشد خیانت کند. 31:بهترین شما کسی است که قرآن بخواند و بدیگران یاد بدهد. 32:رحم کنید بر کسانیکه بر زمین اند،پروردگارتان بر شما رحم خواهد کرد. 33:بر زبان کسانیکه در حال مرگ اند تلقین کنید کلمه«لا اله الا الله محمد رسول الله». 34:بدگویی نکنید مردگان خود را زیرا ایشان به کیفر کردار خود رسیدند. 35:از شما کسی مومن کامل نگرددتا وقتیکه اورا محبت من ازوالدین،اولادوازتمام مردم بیشتر نباشد. 36:انسان در روز قیامت همراه آن باشد که در دنیا با آن محبت میداشت . 37:در دنیا به اینگونه زندگی کنید که غریب یا مسافر راه هستید. 38:بهشت زیر پایهای مادران است. 39:کوچک و بزرگ را سلام کنید. 40:الله«ج»اموال و صورتهای شما را درروز قیامت نمیبیند او دل های شما و اعمال شما رامیبیند.
حدیث 1:
امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرمایند:
ما از تمامی خبرهای مهم شما آگاهیم و البته چیزی از خبرهای کوچک شما نیز از نظرمان دور نمی ماند.
احتجاج ج 2 ص 459 و کلمة الامام المهدی ص 142
حدیث2:
امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرمایند:
بکوشید در صراط مستقیم باشید و به چپ و راست نروید، ما را با شناخت و محبت قلبی الگوی خود قرار دهید که من برای شما خیرخواهی نمودم و خداوند برمن و شما شاهد است، و اگر غیر از این بود که ما صلاح شما را خواستار بوده و رحمت، شفقت و مهربانی کردن بر شما را دوست داریم، زبان از خطاب شما در می کشیدیم (شما را نصیحت نمی کردیم).
احتجاج ج 2 ص 466 و کلمة الامام المهدی ص 237
حدیث3:
امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرمایند:
وشیعیان ما عاقبت خوشی در زندگی دنیا و آخرت دارند مادامی که از گناهان دوری نمایند.
احتجاج ج 2 ص 489 و کلمة الامام المهدی ص 151
حدیث4:
امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرمایند:
پدرم به من فرمود:
فرزندم! بدان که دلهای مردم با اخلاص و مطیع پروردگار، مانند پرنده هایی که با اشتیاق تمام به سوی خانه خود در پروازند، به سوی تو کشیده شده است.
بحار الانوار ج 52 ص 35 باب 18 ح 28 و کلمة الامام المهدی، ص 483
حدیث 5:
امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرمایند:
پدرم (علیه السلام) فرمودند:
هنگام ظهورت صبحگاه حقیقت می درخشد و جهان سرشار از خوبی و صفا می گردد. حتی طفل در گهواره نیز دوست دارد اگر بتواند تو را یاری کند
بحار الانوار ج 52ص 35 باب 18 ح 28 و کلمة الامام المهدی ص 486
نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ. ***
نجوای2 : توی لحظات آسمونی دل شکستگی تون دعام کنید...
نجوای 3:دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:
اَلسَّلامُ عَلَی الحُـــسَــین،وعَلی عَلی ابن الحــُـسَــین،وعَلی اَولادِ الحُــسَـین،وعَلی اَصحابِ الحُـــســَین
ای خدای من چو درد دل دارم
تمنای کربلای حسین نصیبم کن بوسه
زنم بر حرم با صفای حسین
سکوت نوشت:
ضعف قلم رو به بزرگواری خودتون ببخشید...
سرمشق نوشت:
اللهم عجل لولیک الفرج...
نوشته شده توسط زهرا در سه شنبه 91/7/11 ساعت 1:29 عصر موضوع | لینک ثابت
باسلام.میلاد حضرت علی ابن موسی الرضا(ع)را به محضر آقا حجه الحسن(عج )و تمامی عاشقان اهل بیت (ع)به دوستان خوبم تبریک عرض مینمایم التماس دعای خیر دارم.حاجت روا باشیدانشاءلله.آمین
1- سه ویژگى برجسته مؤمن
لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
مؤمن، مؤمن واقعى نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پیامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر کردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است.
2- پاداش نیکى پنهانى و سزاى افشا کننده بدى
« أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ یَعْدِلُ سَبْعینَ حَسَنَةً، وَ الْمُذیعُ بِالسَّیِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ ».
پنهان کننده کار نیک [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است، و آشکارکننده کار بد سرافکنده است، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است.
3- نظافت
« مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِیاءِ التَّنَظُّفُ ».
از اخلاق پیامبران، نظافت و پاکیزگى است.
4- امین و امیننما
« لَمْ یَخُنْکَ الاَْمینُ وَ لکِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ ».
امین به تو خیانت نکرده [و نمىکند] و لیکن [تو] خائن را امین تصوّر نموده اى.
5- مقام برادر بزرگتر
« أَلاَْخُ الاَْکْبَرُ بِمَنْزِلَةِ الاَْبِ ».
برادر بزرگتر به منزله پدر است.
6- دوست و دشمن هر کس
« صَدیقُ کُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ ».
دوست هر کس عقل او، و دشمنش جهل اوست.
7- نام بردن با احترام
« إِذا ذَکَرْتَ الرَّجُلَ وَهُوَ حاضِرٌ فَکَنِّهِ، وَ إِذا کَانَ غائِباً فَسَمِّه ».
چون شخص حاضرى را نام برى [براى احترام] کنیه او را بگو و اگر غائب باشد نامش را بگو.
8- بدى قیل و قال
« إِنَّ اللّهَ یُبْغِضُ الْقیلَ وَ الْقالَ وَ إضاعَةَ الْمالِ وَ کَثْرَةَ السُّؤالِ ».
به درستى که خداوند، داد و فریاد و تلف کردن مال و پُرخواهشى را دشمن مىدارد.
9- ویژگیهاى دهگانه عاقل
« لا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَکُونَ فیهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. یَسْتَکْثِرُ قَلیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ، وَ یَسْتَقِلُّ کَثیرَ الْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَیْهِ، وَ لا یَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَیْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ. ثُمَّ قالَ(علیه السلام): أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قیلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ(علیه السلام): لا یَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَیْرٌ مِنّى وَ أَتْقى ».
عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد:1ـ از او امید خیر باشد. 2ـ از بدى او در امان باشند. 3ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد. 4ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد. 5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. 6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 7ـ فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد. 8ـ خوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد. 9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد. 10ـ سپس فرمود: دهمى چیست و چیست دهمى؟ به او گفته شد: چیست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.
10- نشانه سِفله
« سُئِلَ الرِّضا(علیه السلام) عَنِ السِّفْلَةِ فَقالَ(علیه السلام):مَنْ کانَ لَهُ شَىْءٌ یُلْهیهِ عَنِ اللّهِ ».
از امام رضا(علیه السلام) سؤال شد: سفله کیست؟فرمود: آن که چیزى دارد که از [یاد] خدا بازش دارد.
11- ایمان، تقوا و یقین
« إِنَّ الاِْیمانَ أَفْضَلُ مِنَ الاٌِسْلامِ بِدَرَجَه، وَ التَّقْوى أَفْضَلُ مِنَ الاِْیمانِ بِدَرَجَة وَ لَمْ یُعطَ بَنُو آدَمَ أَفْضَلَ مِنَ الْیَقینِ ».
ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فرزند آدم چیزى بالاتر از یقین داده نشده است.
12- میهمانى ازدواج
« مِنَ السُّنَّةِ إِطْعامُ الطَّعامِ عِنْدَ التَّزْویجِ ».
اطعام و میهمانى کردن براى ازدواج از سنّت است.
13- صله رحم با کمترین چیز
« صِلْ رَحِمَکَ وَ لَوْ بِشَرْبَة مِنْ ماء، وَ أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الأَذى عَنْه ».
پیوند خویشاوندى را برقرار کنید گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترین پیوند خویشاوندى، خوددارى از آزار خویشاوندان است.
14- سلاح پیامبران
« عَنِ الرِّضا(علیه السلام) أَنَّهُ کانَ یَقُولُ لاَِصْحابِهِ: عَلَیْکُمْ بِسِلاحِ الاَْنْبِیاءِ، فَقیلَ: وَ ما سِلاحُ الاَْنْبِیاءِ؟ قالَ: أَلدُّعاءُ ».
حضرت رضا(علیه السلام) همیشه به اصحاب خود مىفرمود: بر شما باد به اسلحه پیامبران، گفته شد: اسلحه پیامبران چیست؟ فرمود: دعا.
15- نشانه هاى فهم
« إِنَّ مِنْ عَلاماتِ الْفِقْهِ: أَلْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ، وَ الصَّمْتُ بابٌ مِنْ أَبْوابِ الْحِکْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ یَکْسِبُ الَْمحَبَّةَ، إِنَّهُ دَلیلٌ عَلى کُلِّ خَیْر ».
از نشانه هاى دین فهمى، حلم و علم است، و خاموشى درى از درهاى حکمت است. خاموشى و سکوت، دوستىآور و راهنماى هر کار خیرى است.
16- گوشه گیرى و سکوت
« یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ تَکُونُ الْعافِیَةُ فیهِ عَشَرَةَ أَجْزاء: تِسْعَةٌ مِنْها فى إِعْتِزالِ النّاسِ وَ واحِدٌ فِى الصَّمْتِ ».
زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن عافیت ده جزء است که نُه جزء آن در کناره گیرى از مردم و یک جزء آن در خاموشى است.
17- حقیقت توکّل
« سُئِلَ الرِّضا(علیه السلام): عَنْ حَدِّ التَّوَکُّلِّ؟ فَقالَ(علیه السلام): أَنْ لا تَخافَ أحَدًا إِلاَّاللّهَ ».
از امام رضا(علیه السلام) از حقیقت توکّل سؤال شد.
فرمود: این که جز خدا از کسى نترسى.
18- بدترین مردم
« إِنَّ شَرَّ النّاسِ مَنْ مَنَعَ رِفْدَهُ وَ أَکَلَ وَحْدَهُ وَ جَلَدَ عَبْدَهُ ».
به راستى که بدترین مردم کسى است که یارىاش را [از مردم] باز دارد و تنها بخورد و زیردستش را بزند.
19- زمامداران را وفایى نیست
« لَیْسَ لِبَخیل راحَةٌ، وَ لا لِحَسُود لَذَّةٌ، وَ لا لِمُـلـُوک وَفاءٌ وَ لا لِکَذُوب مُرُوَّةٌ ».
بخیل را آسایشى نیست و حسود را خوشى و لذّتى نیست و زمامدار را وفایى نیست و دروغگو را مروّت و مردانگى نیست.
20- دست بوسى نه!
« لا یُقَبِّلُ الرَّجُلُ یَدَ الرَّجُلِ، فَإِنَّ قُبْلَةَ یَدِهِ کَالصَّلاةِ لَهُ ».
کسى دست کسى را نمىبوسد، زیرا بوسیدن دست او مانند نماز خواندن براى اوست.
قسمتی از درد و دل امام رضا(ع) با امام زمان(عج)
مهدی ای جان رضا .........جان رضا............جان رضا
مهدی عزیز فاطمه رضا برات پر میزنه
فقط آقا قیام تو اوّل شادی منه
کاش بیایی از سفر که ما همه منتظریم
دوباره خنده رو برلبهای زهرا بنگریم
مهدی ای جان رضا .........جان رضا............جان رضا
منم غریب الغربا شما غریب ترین ما
غربت من چند ساله بود شما ولی تا به حالا
من غریب بودمو میدونم غریبی یعنی چی
موقع عمل میبینی بی حبیبی یعنی چی
ادعای عاشقی فراونو شیعه زیاد
اما از یاری اونها بی نصیبی یعنی چی
مهدی ای جان رضا .........جان رضا............جان رضا
حرم پر از جمعیته دلم اسیر حسرته
رضا میون زایراش در انتهای غربته
به خدا منتظرم هر کی میاد زیارتم
یه بارم بپرسه از من چیه اون یه حاجتم
همگی اینجا مین پذیرایشون میکنم
نمیدونن که خودم مریض درد غیبتم
مهدی ای جان رضا .........جان رضا............جان رضا
مهدی ای جان رضا .........جان رضا............جان رضا
کاشکی که میشد زایرا فقط بین با یک دعا
هر کسی رو که می نگری طلب کنه ظهور ما
هر موقع از همه جا خسته میای در حرمم
تنهایی تو میبینم آقا آتیش من میگیرم
وقتی که بازم میخوای راهی سحراها بشی
یاد آورگی حضرت زینب میکنم
مهدی ای جان رضا .........جان رضا............جان رضا
گفتم حدیث بهر شما نموده ام امر دعا نوشته تویه کتابها اما کو گوش شنوا گفتم که آخروالزّمون روی زمین و آسمون هر چی که هست گریه کنه به گریهای مهدیمون همون موقع گفته بودم به شعر دعبل افزودم کسی نیومد بخونه دو بیتی که من سرودم گفتم اون قبری که در توس پر از مصیبته دل صاحبش میون شعله های غیبته مهدی ای جان رضا .........جان رضا............جان رضا
کاشکی تموم شیعیان شما رو از خدا بخوان کاشکی به جای حرمم تو سحراها پیت بیان خودمو جواد من فدای تار موی تو چشمای مادرم در انتظار روی تو که عمو عباس به خدا منتظره به تشنه ها برسونه با فرج شرابی از سبوی تو مهدی ای جان رضا .........جان رضا............جان رضا
نوشته شده توسط زهرا در جمعه 91/7/7 ساعت 5:17 صبح موضوع | لینک ثابت
ولادت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام ا... علیها را محضر آقا حجه الحسن(عج) و تمامی عاشقان اهل بیت (ع) تبریک و تهنیت عرض می نمایم .
تأکید و توصیهاى که نسبت به زیارت قبر حضرت معصومه علیهاالسلام در روایات دیده مىشود، شگفت است و ما را به مقام و منزلتش بیشتر واقف مىسازد.
پاداش زیارت مدفن او «بهشت» است. این، در بیشتر روایات مربوط به زیارتش آمده است. تشویق به زیارت او، از زبان امام صادق، امام رضا، امام جواد علیهم السلام و ... نقل شده است. سعد بن سعد از امام رضا علیه السلام در این باره مىپرسد، حضرت پاسخ مىدهد: «مَنْ زارها فَلَه الجنَة»؛ «کسى که او را زیارت کند پاداشش بهشت است.»
در حدیث دیگرى که سعد روایت مىکند، چنین است که امام رضا علیه السلام از او مىپرسد: اى سعد! قبرى مربوط به ما اهل بیت نزد شماست؟ پاسخ مىدهد: آرى فدایت شوم، قبر فاطمه، دختر موسى ـ علیهماالسلام. آنگاه حضرت مىفرماید: آرى! هر کس با معرفت به حقش، او را زیارت کند، بهشت براى اوست: «نَعَم، مَنْ زارَها عارفا بحقِّها فَلَهُ الجنّة.»
اما این شرطِ «عارفا بحقّها» مهم و در عین حال دشوار است. گرچه امروز، به توصیه امامان، زائران بسیارى همه روزه در طول سال، از همه جا به دیدار مرقدش مىآیند و در حرمش و کنار ضریحش رو به قبله مىایستند و 34 مرتبه «الله اکبر»، 33 مرتبه «سبحان الله» و 33 مرتبه «الحمدلله» مىگویند، سپس به خواندن زیارتنامهاش مىپردازند، ولى آیا همه زائران یکسانند؟ و آیا همه با یک روحیه و احساس و معرفت، به زیارت این حرم مىآیند و فرازهاى زیارتنامه را مىخوانند؟
توشه زائران از این زیارت چیست؟ و آیا همه بهره مىبرند، یا برخى دست خالى از این «بازار معرفت» برمىگردند؟
امام امت «قدسسره» در سالهاى پیش از تبعید، هر روز بعد از درس، غروب تا موقع نماز، یک تشرّف مختصر به زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام داشتند و این کار، به طور مداوم بود.
در این همه سال که موسى بنجعفر علیهماالسلام در زندانهاى مختلف به سر مىبرد. امام رضا علیهالسلام عهدهدار تربیت و متکفل زندگى خواهرش حضرت معصومه و دیگر خواهران است. در نبود پدر، رسالتِ رهبرى و مسؤولیت رسیدگى به تربیت فرزندان و حل مشکلات خانواده امام محبوس، بر دوش اوست. حتى رسیدگى به خاندانهاى علوى که امام کاظم علیه السلام سرپرستى یا سرکشى و رسیدگى به آنان را عهدهدار بوده، در این دوران سخت و غمآلود، بر عهده حضرت رضاست.
علامه طباطبایى«رحمة الله علیه» هنگام روزه، پیش از افطار به حرم مشرف مىشدند و با بوسه بر مزار این بانو، روزه خود را مىگشودند.
حکیم عارف، مرحوم ملاصدراى شیرازى که مدتها در روستاى «کهک» قم به سر مىبرد، هرگاه یک مشکل علمى و گره فلسفى برایش پیش مىآمد، یا از حل یک مسأله فلسفى در مىماند، آهنگ زیارت قبر دختر موسى بن جعفر علیهماالسلام مىکرد و فاصله چهار فرسخ تا قم را مىپیمود و در این زیارت قبر و التجاء و استمداد از روح بلند حضرت معصومه علیهاالسلام مشکل علمى خود را حل مىکرد و به محل اقامت خود برمىگشت.
این بزرگواران، از «زیارت» چه مىدیدند و مىیافتند که ما نمىیابیم؟ بىشک، معرفت آنان بیشتر بود، در نتیجه بهره روحىشان هم از زیارت، افزونتر بود.
قم، حرم اهل بیت عصمت است و شوق زیارت قبر این بانوى عظیم، دلهاى مشتاق و گامهاى رهپوى را همواره به این «مرقد» کشانده است.
دریغ است کنار دریا زیستن و تشنه بودن! ...
وقتى دیگران براى زیارت حرمش از شهرهاى دیگر مىآیند و حتى زائرانى از پاکستان، کویت، لبنان، بحرین و کشورهاى مختلف شیعهنشین زائر قبر او مىشوند، از ساکنان این شهر و مردم قم، که در کنار این «کوثر ثانى» از رحمت خدا و برکتهاى او برخوردارند، انتظارى بیشتر است.
زائران حرمش، هنگام تشرّف باید خود را ایستاده در برابر آینهاى از کمال و بصیرت و عفاف و علم ببینند و از شایستگىها، فضیلتها، ایمان و اخلاقش اسوه و الگو بگیرند. زیارت، در این صورت است که اثر تربیتى خواهد داشت. اگر براى زیارت، پاداش و اجر عظیم است، به خاطر سازندگیهاى آن و تأثیرگذارى در فکر، روح، اخلاق و زندگى زائر است.
نوشته شده توسط زهرا در دوشنبه 91/6/27 ساعت 10:11 عصر موضوع | لینک ثابت
آخرین نوشته ها
به نام خدا
بهارم بی تو سرد است پدر
دلم میخواد پرستارم تو باشی پدر
چهاردهم آذردومین سالگرد ویران شدن زندگیم پدر
محرم بی پدری رسید
675 روز بـــــــی پـــــــدری گــــــذشـــــــــت...
پـــــــــــــــــــــــــــــــدر
فقط پدرم را می خواهم...
وقتی پدر نداری
تمام آرزوهای من...
من هم... روزگاری... پدر داشتم...
277 روز بابا جونم دلتنگتم
خدایا:
درد غم بی پدری
[عناوین آرشیوشده]
درباره وبلاگ
زهرا
برای ظهور آقا امام زمان (عج) و شادی روح پدرم صلوات
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ...?
کاش بـودی پدرتـا دلـم تنهــا نبـود
تـا اسیــر غصــه فــردا نبــود
کاش بــودی پدرتا بـرای قلـب مـن
زنــدگی این گونه بی معنا نبـود
کاش بـودی پدرتا لبـان سـرد مــن
قصـه گـوی غصـه غـم هـا نبـود
کاش بـودی پدرتا نگـاه خستــه ام
بی خبـر از مــوج و از دریـا نبـود
کاش بـودی پدرتـا زمستـان دلــم
این چنین پرسوز و پرسرما نبود
کاش بـودی پدرتـا فقـط باور کنی
بعد تــو ایــن زنــدگی زیبـا نبـود
فهرست اصلی
دوستان
نوشته های پیشین
سایر امکانات
POWERED BY
language="java" src="