S/9> >/> jl >l> Slفارسيهبا دقت ببيننوشته:اي داد از درد دوري
اگر از نرگس چشمت بلور اشک جاري شد ، دعا بنما مرا شايد دعاي دوست با اثر باشد
سلام.
خانم محترم! ترس از خدا يعني تقوي! يعني پرهيزگاري! يعني ترك گناه!!!
مي ترسم از خدا،که نمي ترسد از کسي...
مي ترسم از کسي که نمي ترسد از خدا...!
عکس گل اقاقيا تقديمتان
پدر آب و نان را به مدرسه آورد
ومادر با يک سبد به خانه رفت
زنگ آخر را که زدند
آب ونانمان را پيشکش اعصاب نداشته ي پدر کرديم
و به گمانم که او
نديدنمان را شام ماهيان اروند
ومادرم خسته از سنگيني سبدهاي پر از نان
چند روزي ست راه خانه را گم کرده
به آبمان داده است.
تيتر اول روزنامه ي شهر
مردم،مادرم خود را به گم شدن زده
بگوييد خودش را نه
سبد نان را به خانه بياورد
پدرم بعد قرصهاي اعصاب
بايد سير بخوابد.
خدايا ! .....
مي دانم که تو هستي در جان لحظه هايم !....در تار و پود زندگي ام ....!
خداي من ....به سوي تو به سوي روي تو !.....آمدم.....دلشکسته و غمگين.....
تنها....و خسته......بي پناه....و مستاصل......
خداي مهربان من !......تنها تو ميداني حال مرا .....
خداي قدرتمند من !.....تنها تو ميداني احساس مرا .....
تنها تو از عميق ترين لايه هاي قلبم.....آگاهي داري جانا ......
تنها تو ميداني حال و روز مرا .....