دور از اینک ولی یادت همیشه با من است
مهرت روان در سینه ام جایت کنارم خالی است
مهتاب شبهای دلم از عشق تو نورانی است
بی تو غروبم ناله است این ناله از بی تابی است
گرچه شدم اواره ات هر شب خراب خانه ات
سر مستم از شادابیت سر خوش زشور وشادیت
گر من منم پس من نیم بی تو وجودم هیچ نیست
گر با منی من کس شوم با کی زاین گردونه نیست
اسمان را که می نگرم عطر خیالت مجالم نمی دهد
دوباره از نو بازمی گردم به سر سطر
آنجا که نام زیبای تو نگاشته شده است
آنجا که نام من آغاز میشود...
آن لحظه که عشق می روید
و من در هوایش نفس می کشم
فانوس ستاره ها را خاموش می کنم
و چهره ی مهتاب را در پشت ابرها پنهان می کنم
تا دستانم در دست های گرم تو جای دارد
چشم هایم را بر روی هر آنچه دیدنیست می بندم
تصنیف عشق را برایت زمزمه می کنم
تا غروب ستاره ها کنارم بمان و بدان که
عاشقانه دوستت دارم
نوشته شده توسط زهرا در دوشنبه 88/8/25 ساعت 11:27 عصر موضوع | لینک ثابت
آخرین نوشته ها
به نام خدا
بهارم بی تو سرد است پدر
دلم میخواد پرستارم تو باشی پدر
چهاردهم آذردومین سالگرد ویران شدن زندگیم پدر
محرم بی پدری رسید
675 روز بـــــــی پـــــــدری گــــــذشـــــــــت...
پـــــــــــــــــــــــــــــــدر
فقط پدرم را می خواهم...
وقتی پدر نداری
تمام آرزوهای من...
من هم... روزگاری... پدر داشتم...
277 روز بابا جونم دلتنگتم
خدایا:
درد غم بی پدری
[عناوین آرشیوشده]
درباره وبلاگ
زهرا
برای ظهور آقا امام زمان (عج) و شادی روح پدرم صلوات
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ...?
کاش بـودی پدرتـا دلـم تنهــا نبـود
تـا اسیــر غصــه فــردا نبــود
کاش بــودی پدرتا بـرای قلـب مـن
زنــدگی این گونه بی معنا نبـود
کاش بـودی پدرتا لبـان سـرد مــن
قصـه گـوی غصـه غـم هـا نبـود
کاش بـودی پدرتا نگـاه خستــه ام
بی خبـر از مــوج و از دریـا نبـود
کاش بـودی پدرتـا زمستـان دلــم
این چنین پرسوز و پرسرما نبود
کاش بـودی پدرتـا فقـط باور کنی
بعد تــو ایــن زنــدگی زیبـا نبـود
فهرست اصلی
دوستان
نوشته های پیشین
سایر امکانات
POWERED BY
language="java" src="