• وبلاگ : گل نيلوفر
  • يادداشت : خداحافظي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 67 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     
    + احمد 
    چرا خوب!!!!
    خداي من

    دستانت که مال من باشد

    هيچکس مرا دست کم

    نميگيرد...


    هر موقعيتي چه خوب يا بد، گذرا است...
    شکرگزار باش؛
    شايد بدترين شرايط زندگي تو براي ديگران آرزو باشد

    آپم

    + رضا 

    سلام زيبا بود

    پشت هر کوه بلند
    سبزه زاريست پر از ياد خدا
    و در آن باغ کسي مي خواند
    که خدا هست، دگر غصه چرا؟!؟!...
    آرزو دارم:خورشيد، رهايت نکند
    غم، صدايت نکند
    ظلمت شام، سياهت نکند
    و تو را از دل آنکس که دلت در تن اوست حضرت دوست جدايت نکند... [گل]


    بايد که دوست بداريم ياران را

    بايد که چون خزر بخروشيم.

    فريادهاي ما اگرچه رسا نيست

    بايد يکي شود.

    بايد تپيدن هر قلب اينک سرود

    بايد سرخي هر خون اينک پرچم

    بايدکه قلب ما

    سرود ما و پرچم ما باشد.

    بايد در هر سپيده البرز

    نزديکتر شويم

    بايد يکي شويم

    اينان هراسشان ز يگانگي ماست...

    بايد که سر زند

    طليعه خاور

    از چشم هاي ما

    بايد که لوت تشنه

    ميزبان خزر باشد

    بايد کوير فقير

    از چشمه هاي شمالي بي نصيب نماند.

    بايد که دست هاي خسته بياسايند.

    بايد که خنده و آينده جاي اشک بگيرد

    بايد بهار

    در چشم کودکان جاده ري

    سبز و شکفته و شاداب

    بايد بهار را بشناسند

    بايد جواديه بر پل بنا شود

    پل

    اين شانه هاي ما.

    بايد که رنج را بشناسيم

    وقتيکه دختر رحمان

    با يک تب دو ساعته مي ميرد

    بايد که دوست بداريم ياران را

    بايد که قلب ما

    سرود و پرچم ما باشد... [گل]


    به زمزمه هاي دوردست گوش مي سپارم

    طوفان پيش روست...

    و پشت سر، پل ها همه شکسته

    راهي نيست؛

    محکوم به رفتنيم

    دستي مرا از پس خويش مي کشد

    پاهايم در اختيار نيست

    دچار گشته ام

    دچار بي سببي...

    هوا پر از رفتن است

    بايد بروم

    ...به خويشتن نمي روم اين راه را،

    تو مي داني؛

    در من حس غريبي ست که رنج روزگار را مي شويد

    با غبار خسته ي تن خويش،

    گردي به زمان مي فشانم زين سفر؛

    در پس اين زخم هاي تيره،

    نوري نهفته است؛

    دچار گشته ام...

    مي دانم صبور بايد بود

    صبور بايد بود،

    عبور بايد کرد...

    گشاده و پربار؛

    سکوت سنگيني ست؛

    چه مي توان کردن؟!

    که راه در پيش است؛

    صدا مرا خوانده است..
    + سيد حسين 

    سلام ابجي ممنون که بهم خبر دادي


    اميدوارم زود برگردي............

    يا حق ........................................


    سلام آبجي.

    از ابراز همدريتون ممنونم.

    اميدوارم که بزودي برگردي.

    در پناه حق... موفق باشيد.

    + عاشق تنها 
    کجاااااااااااااايي
    + عاشق تنها 


    کجااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااايي ابجييييييييييييييييي

    دلم تنگيد زوووووووووووووووووودبياااااااااااااااااااا بازش کن يعني چه تعطيل

    طلوع آسمان چشمانت


    انگشتانم

    كنار سيزدهمين برگ شهريور

    عطشناك

    درياي نگاه آبي ات را مي جويند

    پلک بر هم بزن

    مگذار شهريور بي فروغ نگاه تو

    از چشم دنيا بيافتد... [گل][گل]


    مثل هميشه منتظرم آه مي کشم


    چون انتظار يوسف از اين چاه مي کشم


    در عالم خيال،مسير عبور را


    در امتداد سبز همين راه مي کشم


    ناديده عاشقت شده ام مثل کودکان


    عکس تو را شبيه به يک ماه مي کشم


    آقا بيا که فصل غريبي است نازنين


    آقا بيا ز غصه تو را آه مي کشم


    جاي گلايه نيست که دوري گزيده اي


    هرچه کشيدم از دل گمراه مي کشم

    از وقتي رفتي هيچ کسي همدرد و همرازم نشد هيچ کسي حتي يه دفعه همغصه ي سازم نشد رفتي ولي بدون هنوز عاشقتم تا پاي جون دل بهاريم عاشقه چه تو بهار چه تو خزون

    سلام
    الخير ما وقع
    بي صبرانه منتظر بازگشت شما هستم


    ان شاالله هرکجاکه هستي شادوسرحال باشي

    وهرچه زود زود اين وبلاگو دوباره رابندازيش

    اين همه منتظرتن تابرگردي پس زود برگرد

    خوب حتماخسته شدي زودبرگرد همين

     <      1   2   3   4   5      >