بايد که دوست بداريم ياران را
بايد که چون خزر بخروشيم.
فريادهاي ما اگرچه رسا نيست
بايد يکي شود.
بايد تپيدن هر قلب اينک سرود
بايد سرخي هر خون اينک پرچم
بايدکه قلب ما
سرود ما و پرچم ما باشد.
بايد در هر سپيده البرز
نزديکتر شويم
بايد يکي شويم
اينان هراسشان ز يگانگي ماست...
بايد که سر زند
طليعه خاور
از چشم هاي ما
بايد که لوت تشنه
ميزبان خزر باشد
بايد کوير فقير
از چشمه هاي شمالي بي نصيب نماند.
بايد که دست هاي خسته بياسايند.
بايد که خنده و آينده جاي اشک بگيرد
بايد بهار
در چشم کودکان جاده ري
سبز و شکفته و شاداب
بايد بهار را بشناسند
بايد جواديه بر پل بنا شود
پل
اين شانه هاي ما.
بايد که رنج را بشناسيم
وقتيکه دختر رحمان
با يک تب دو ساعته مي ميرد
بايد که دوست بداريم ياران را
بايد که قلب ما
سرود و پرچم ما باشد... [گل]