تو دنيا يکي هست که دنيايش تويي /
روز و شب در فکر توست ، رويايش تويي /
گلي خوشبوست که عطر و بويش تويي /
ماهي کوچکي است که دريايش توسس /
شمعي روشني هست که نورش تويي /
نا اميدي است که اميد فردايش تويي /
دلي با يک آرزوي بزرگ که آرزويش تويي /
خيالي خسته که آرامش شبهايش تويي /
چشماني خيره به سويي که سويش تويي /
يک دل زخمي که مرهم زخم هايش تويي .
اي مايه اصل شادماني ، غم تو /
خوش تر از حيات جاوداني ، غم تو
از حسن تو رازها به گوش دل من /
گويد به زبان بي زباني ، غم تو . . .