... شده یه چیزی تو دلت سنگینی کنه....؟؟؟خیلی سخته ادم کسی رو نداشته باشه
... دلش لک بزنه که با یکی درد دل کنه ولی هیچکی نباشه
... نتونه به هیچکی اعتماد کنه هر چی سبک سنگین کنه تا دردش رو به یکی بگه
... نتونه اخرش برسه به یه بن بست 

... تک وتنها با یه دلی که هی وسوسش می کنه اونو خالی کنه
...اما راهی رو نمی بینه سرش روکه بالا می کنه اسمون رو می بینه به اون هم نمی تونه بگه
خیری از اسمون هم ندیده

مگه چند بار اشک های شبونش رو پاک کرده...؟!

...بهش محل هم نداده تا رفته گریه کنه زود تر از اون بساط گریه اش رو پهن کرده تا کم نیاره

...خیلی سخته ادم خودش به تنهایی خو کنه اما دلی داشته باشه که مدام از تنهایی بناله

خیلی سخته ادم ندونه کدوم طرفیه؟!

...خیلی سخته ادم احساس کنه خدا اونو از بنده هایش جدا کرده

...خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می کنی داره به حرفات گوش می ده یا

پرده ی گناهات انق ضخیم شده که صدات به خدا نمی رسه.... ؟

من خنده ام را به همه آموختم و

قطرات اشک را از گو نه هایم پاک کردم

من سعادت را با خنده ام به همه نشان دادم

اما هیچ کس ندید که من بیشتر از همه می گریم

حتی در آن لحظات که صدای خنده ام

 همه را به خنده وا داشت همه را شاد کرد.

اما هیچ کس ندید که غمگین تر از همه من هستم

دنیای پر خون دلم را پیش هیچ کس نگشودم و

قطرات اشک را پاک کردم در حالیکه آن چنان

در دل می گریستم که اگر کسی گوش به گریه ام میداد

هرگز گریستن را فراموش نمی کرد .

هیچ کس نفهمید در پس این چهره شاد دل پر درد خود را

در سینه ام بنهان کرده ام

همه در حالیکه شادی را از من می آموختند

 از کنار دل پر دردم بی صدا و آرام گذشتند....

دلمان خوش است که می نویسیم و دیگران میخوانند و عده ای می گویند،

آه چه زیبا ، و بعضی اشک می ریزند و بعضی می خندند

دلمان خوش است به لذت های کوتاه ، به دروغ هایی که از راست بودن

قشنگترند،

به اینکه کسی برایمان دل بسوزاند یا کسی عاشقمان شود

با شاخه گلی دل می بندیم ، و با جمله ای دل می کنیم

دلمان خوش است به شب های دو نفری و نفس های نزدیک

دلمان خوش می شود به برآوردن خواهشی و چشیدن لذتی

و وقتی چیزی مطابق میل ما نبود چقدر راحت لگد می زنیم

و چه

ساده می شکنیم همه چیز را

 



نظر  

نوشته شده توسط زهرا در پنج شنبه 88/11/15 ساعت 2:19 عصر موضوع | لینک ثابت