آقای من ؛

مولای غریب من ؛

ای مسافر بیابان های تنهایی ؛

می خواهم غربتت را حکایت کنم ؛ غربتی که دوازده قرن ریشه کرده ؛ غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته ؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولدت بر آن گریسته اند .

از کجا آغاز کنم ؟ از خود بگویم یا از دیگران ؟ از نسل های گذشته بگویم یا از نسل امروز ؟ از دوستان شکوه کنم یا از دشمنان ؟ از عوام گلایه کنم یا از خواص ؟

از آنان بگویم که خاطر شریف تو را می آذارند یا از آنان که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند ؟

از آنان که چنان برق شمشیرت رابه رخ می کشند که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند ؛ یا از آنان که تو را به دور دست ها تبعید می کنند ؟

از آنان که تو را دست نیافتنی جلوه می دهند یا از آنان که به نام تو ، مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند ؟

از آنان که همواره بر طبل نومیدی می کوبند و زمان ظهورت را دور می پندارند یا از آنان که تو را آنگونه که خود می پسندند و نه آن گونه که هستی و می خواهی نشان می دهند؟

آنان غیبتت را به منزله ی " نبودنت " تلقی می کنند !

از آنان بگویم که برای ظهور تو وقت تعیین میکنند یا از آنانی که برای وقت ظهورت فیلم هم میسازند ؟

چه میدانند که خود آقا هم وقت ظهورش را نمیداند ... !!!!

مولای من .............

نمیدانم چه کسانی واقعا تو و ظهورت را میخواهند ؟؟!؟!!؟ ففط خود می دانی و خدا !

اما این را خوب میدانم طولانی شدن غیبت بدلیل کارهای ناشایست انسان ها ، ظلم و ستم و .... می باشد .

از خود شروع می کنم که هر کس از خود شروع کند ، امر فرج اصلاح خواهد شد ....

می خواهم به سوی تو برگردم ؛ یقین دارم بر گذشته های پر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی ؛ می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری ؛ می دانم در همان لحظه ها ؛ روزها و سال های غفلت هم برایم دعا می کردی.

من ازتو غافل بودم اما تو همچون پدری مهربان دور ادور مرا زیر نظر داشتی .  العفو ... العفو ....

یا علی مدد

.:. برای نزدیک تر شدن هر چه زود تر ظهور آقا امام زمان ( عج ) صلوات ! .:.

الهم صلی علی محمد و آل محمد ( و عجل فرجهم )

خـدایــــا  

 اشکهایم را می بینی که بر گونه های خیسم می غلتـند زبانم را که در دهان لرزان التماست میکند ؟ 

 خدایا  در نگاهم چه می بینی ، آرزویی مهال؟

 آنکه  هیچوقت به آن نمیرسم ، مانند خورشید و ماه  ..

 اما  خدا ..  فقط تویی که میتوانی روزی کوه را به حرکت در آوری  

 و  خورشید و ماه را یکی کنی  ..

 وقتی  با یاد تو کوزه بغز گلویم شکست.. اشک روان شد از نگاهم  ..

 آن  نگاهی که به آسمان ، در  جستوجوی توست  ..

 تو را نمی بیند.. امــا میـداند  که خـدایی هست

 خدایا  دلم کوچک است و با کوچکتر بهانه ای می گرید

 نگاهم کن..نگاهم کن.

خدایاهمه مریضها را شفا بده بابای منم شفا بده

خدایاخدایاخدایا بابام همه ی زندگیم

سلام خدمت همه ی دوستان عزیز بزرگوار

دوستان امروز 7 روز بابام بیمارستان تا دیروز کنارش بودم 

برا بابام دعا کنید حالش خوب نیست قلبش خیلی ناراحت رگهای قلبش ضعیف شده دکتر گفته

نمیشه عملش کنیم منم همه ی امید زندگیم بابام امروز تو خونه بدون بابا دارم دیونه میشم

خدایا خدایا بابام امید همه ی زندگیم بدون بابا زندگی برا معنا نداره

دلم شکستاز همه ی دوستان التماس دعا دارمدلم شکست

بنام خدای پرواز آفرین 

خدای بزرگ

باور دارم اگر مانند آینه صاف و صیقلی شوم

اگر مثل آب چشمه زلال شوم اگر مانند ماه نورانی شوم

درخواستم را برای پرواز بسوی خودت بر نمی گردانی 

خدای بزرگ تو میدانی که خسته ام

 و من می دانم که اینجا حرفی از جنس خستگی نباید بزنم

پس لب فرو می بندم خدای بزرگ از این ساعت

تمام اراده ام را بکار می بندم تا آن آینه و چشمه و ماه گردم

تا اجازه پروازم آید

آمین

سلام خدمت همه دوستان بزرگواراز این که تو این مدت تنهام نذاشتید خیلی خیلی ممنونم

از این که به سلامتی بابام دعا کردین اجرتون با مولا صاحب زمان عج

خیلی خوشحالم که بابام بهتر شده دوباره به کانون گرم خانواده برگشته خونمون دوباره

عطرو بوی خودشوپیدا کرده از همه ی دوستان بزرگوار کمال تشکر دارم یه دنیا ممنون

دست همه عزیزان درد نکنه حسابی شرمنده شدم اجرهمه عزیزان به مولا مهدی صاحب زمان عج

التماس دعا بزرگواران مهربون



نظر  

نوشته شده توسط زهرا در جمعه 90/9/18 ساعت 10:28 صبح موضوع | لینک ثابت