به دریا بنگروم دریاتو بینوم
به صحرا بنگرم صحراتو بینم
چو برتو بنگروم جای خالی تو بینم پدر
همه چیز سرجاشه همه کس با کار خودشه همه دنیا داره بکارش ادامه میده اما پدر فقط تو نیستی
فقط تو نیستی تا دنیای منو اباد کنی ..........
میدونی بابا خیلی وقتها تنها میشم وقتی که هواتو میکنم فقط بیاد اون موقعها که بودی اون دستای قشنگتو تجسم میکنم یادش بخیر .....
نمیدونم چی بگم از هرجا مینویسم همش درده .. دری که با نبودن تو بوجود امده دری که درمونی نداره
بابا خیلی چیزارو خودت میبنی و خبرداری دیگه نیازی نیست من برات تعریف کنم ....
دیگه مامان که سرش گرم زندگیش شد و اونایی که خیلی برات مهم بودن هرکسی بکار خودشه
فقط ما موندیم ههه میخندم میدونی چرا خندم میگیره به اون همه محبتهایی که میکردی حالا حتی با اکراه ی فاتحه میفرستن مهم نیست بابا .. مهم اینه که تو مال خودمی هنوزم پنج شنبها میام پیشت هنوز هم میدونم دلواپسی هنوزم میدونم که اگر دیر برسم خونه بازم بی تابی .
اما عجیب دلم محبتهای تورو میخواد آخخ بابا چقدر خوب میشود بازم بودی کنارمون ما که هنوز سنی نداشتیم
ما که هنوز تازه داشتیم میفهمیدیم پدر یعنی چی ...
نمیدونم چرا بدم میاد یکی بهم محبت پدرانه کنه نمیدونم چرا تنفردارم از کسی دست به صورتم بکشه و بخواد اشکام رو پاک کنه .
نمیدونم چرا تنفر دارم از کسی که بیاد موقع بیماری که تب دارم دست به پیشونیم بذاره و نگاه کنه که دارم توی تب میسورم . نمیخوام هیچی نمیخوام از کسی اینا فقط مال تو بوده اینا فقط کارتو بوده میخوام یادگی از تو داشته باشم میخوام فقط تو فقط تو پرستارم باشی فقط تو بابا .....
باز هم راضی هستم به رضای خدا
بازهم دوستت دارم بیشتر از هر روز بابای نازم
نوشته شده توسط زهرا در پنج شنبه 93/12/14 ساعت 3:1 عصر موضوع | لینک ثابت
آخرین نوشته ها
به نام خدا
بهارم بی تو سرد است پدر
دلم میخواد پرستارم تو باشی پدر
چهاردهم آذردومین سالگرد ویران شدن زندگیم پدر
محرم بی پدری رسید
675 روز بـــــــی پـــــــدری گــــــذشـــــــــت...
پـــــــــــــــــــــــــــــــدر
فقط پدرم را می خواهم...
وقتی پدر نداری
تمام آرزوهای من...
من هم... روزگاری... پدر داشتم...
277 روز بابا جونم دلتنگتم
خدایا:
درد غم بی پدری
[عناوین آرشیوشده]
درباره وبلاگ
زهرا
برای ظهور آقا امام زمان (عج) و شادی روح پدرم صلوات
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ...?
کاش بـودی پدرتـا دلـم تنهــا نبـود
تـا اسیــر غصــه فــردا نبــود
کاش بــودی پدرتا بـرای قلـب مـن
زنــدگی این گونه بی معنا نبـود
کاش بـودی پدرتا لبـان سـرد مــن
قصـه گـوی غصـه غـم هـا نبـود
کاش بـودی پدرتا نگـاه خستــه ام
بی خبـر از مــوج و از دریـا نبـود
کاش بـودی پدرتـا زمستـان دلــم
این چنین پرسوز و پرسرما نبود
کاش بـودی پدرتـا فقـط باور کنی
بعد تــو ایــن زنــدگی زیبـا نبـود
فهرست اصلی
دوستان
نوشته های پیشین
سایر امکانات
POWERED BY
language="java" src="