کارت پستال درخواستی طراحان

امروز تو ایستگاه اتوبوس منتظر اتوبوس بودم که یه پدر کهن سال اومد رو نیمکت اتوبوس نشست .

داشتم بهش نگاه میکردم ، صورت شکسته ای‌ داشت ، لباساش ساده بود ، از همه قشنگ تر نگاهش بود ،

یه آرامشی تو نگاهش بود 

بعد از چند دقیقه موبایلش زنگ زد .

گوشی شو جواب داد ، الو . الو .

الو پدر . جان پدر . قربونت بشم پدر . خوبی پدر . ها دارم میام بابا دارم میام .

نمیدونی اون لحظه چه حالی شدم ، دلم میخواست بغلش کنم و بلند بلند گریه کنم .

نمیدونی چقدر سخته ظاهر آرومی داشته باشی اما درونت داد بزنی و بلند بلند گریه کنی‌

وقتی‌ پدر نداری 

دیگه امیدی به زندگی‌نداری‌

دیگه دنیا برات معنی نداره 

انگار دیگه کسی‌ رو دوست نداری 

دیگه دوچشمی‌که همیشه منتظرت باشه نداری‌

دیگه خونه نور نداره 

انگار دیگه خونه ، خونه نیست 

عکس پدرت بغض شکن لحظه هاته 

دستمال پدرت اشک پاکن شباته 

پدرت که نیست 

انگار دنیا سیاه و سفیده 

رنگی‌نداره 

وقتی‌پدر نداری‌ 

بار سر سنگینت رو باید دیوار به دوش بکشه 

دیگه شونه ی گرمی برای‌ خستگیهات نیست .

 خدایاااااااااا هوای پـــــــــــــــــــدرم و داشته باش



نظر  

نوشته شده توسط زهرا در سه شنبه 92/12/6 ساعت 8:58 عصر موضوع | لینک ثابت