سلام بر مبعث، عید بزرگ نجات از حیرت و سرگردانی، عید ختم ناامیدی
عید تمایز عدل و ظلم، عید بیداری و تعهّد، عید هدایت!
سلام بر مبعث، بهاریترین فصل گیتی!
سلام بر مبعث، فصل شکفتن گل سرسبد بوستان رسالت!
سلام بر مبعث؛ نوید تزکیه انسانهای شایسته از زشتیها.
سلام بر مبعث؛ روزی که گلهای ایمان در گلستان جان انسان شکوفا شد!
سلام بر مبعث، نوید وحدت حقطلبان جهان از خاستگاه وحی!
سلام بر مبعث، پیام خیزش انسان، از خاک تا افلاک!
سلام بر مبعث، انفجار نور و ظهور همه ارزشها در صحنه حیات بشر!
سلام بر مبعث، جشن بزرگ ستمدیدگان و بییاوران!
سلام بر مبعث، جاری کننده چشمه ایمان و عدالت در کویر خشک زمین!
سلام بر مبعث، پایهگذار حکومت صالحان در عرصه خاک!
نه صخره ام نه کوه
نه دریا هستم نه ساحل
نه کویر هستم نه جنگل
نه اسمان هستم نه زمین
نه ماه هستم نه خورشید
نه بهارم نه زمستان نه خزان
من فقط بچه هستم
بچه پدرم هستم هرچقدر سن داشته باشم فقط بچه تو هستم پدرم
این روزها محتاج اغوشت هستم پدر
دلم یک دل سیر اغوشت را میخواهد برای گریه کردن
باز برایت از غریبی و تنهایی هایمان گفتم
باز برایت از غم بی پدری گفتم برایت از یتمی گفتم از شب بیداریها
از نبودنهایت از دگیرهایم با زمانه از غم خواهر برات گفتم
ولی باز تو خندیدی وبر چهار گوشیه قابت دست کشیدم و ارام بخواب رفتم
شاید روزی یکی پیدا بشه برای من هم یک وبلاگ بزنه
فقط یک جمله دوست دارم بنویسه برام
رفت چون عاشق پدرش بود
نوشته شده توسط زهرا در جمعه 92/3/17 ساعت 7:26 صبح موضوع | لینک ثابت
آخرین نوشته ها
به نام خدا
بهارم بی تو سرد است پدر
دلم میخواد پرستارم تو باشی پدر
چهاردهم آذردومین سالگرد ویران شدن زندگیم پدر
محرم بی پدری رسید
675 روز بـــــــی پـــــــدری گــــــذشـــــــــت...
پـــــــــــــــــــــــــــــــدر
فقط پدرم را می خواهم...
وقتی پدر نداری
تمام آرزوهای من...
من هم... روزگاری... پدر داشتم...
277 روز بابا جونم دلتنگتم
خدایا:
درد غم بی پدری
[عناوین آرشیوشده]
درباره وبلاگ
زهرا
برای ظهور آقا امام زمان (عج) و شادی روح پدرم صلوات
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ...?
کاش بـودی پدرتـا دلـم تنهــا نبـود
تـا اسیــر غصــه فــردا نبــود
کاش بــودی پدرتا بـرای قلـب مـن
زنــدگی این گونه بی معنا نبـود
کاش بـودی پدرتا لبـان سـرد مــن
قصـه گـوی غصـه غـم هـا نبـود
کاش بـودی پدرتا نگـاه خستــه ام
بی خبـر از مــوج و از دریـا نبـود
کاش بـودی پدرتـا زمستـان دلــم
این چنین پرسوز و پرسرما نبود
کاش بـودی پدرتـا فقـط باور کنی
بعد تــو ایــن زنــدگی زیبـا نبـود
فهرست اصلی
دوستان
نوشته های پیشین
سایر امکانات
POWERED BY
language="java" src="