السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) السلام علیک یا امین الله فی ارضه....
شهادت امام حسن عسکری (ع) را به محضر امام زمان(عج)تسلیت.....

کارت پستال درخواستی طراحان

سر می نهم به پای تو یا صاحب الزمان           

جان میکنم فدای تو یا صاحب الزمان

تقدیم میکنم سروجان را به سوی تو

گر بشنوم صدای تو یا صاحب الزمان

صد مرحبا برآنکه گرفته ست توشه ای            

 از روی دلربای تو یا صاحب الزمان

آری صفای مجمع سوته دلان همه

می باشد از صفای تو یا صاحب الزمان

ولله بر تمام صلاتین    روزگار                               

دارد شرف گدای تو یا صاحب الزمان

بیگانه ست با همه بیگانگان تو

شد هرکه آشنای تو یا صاحب الزمان

مشمول لطف حق نشود آن کس که نیست          

   مشمول او دعای تو یا صاحب الزمان

از ارتکاب هرعملی قصد عاشقان

اول بود رضای تو یا صاحب الزمان

شکر خدا که با همه ی بی لیاقتی                         

دلهای ما جای توست یا صاحب الزمان

ما را برای روز جزا زادو توشه ای نبود

مگر ولای تو یا صاحب الزمان

کی میشود به دیده ی ما جلوه گر شود                   

رخسار حق نمای تو یا صاحب الزمان

کی از کنار بیت خدا می شود بلند

آن اوج جانفزای تو یا صاحب الزمان

بر این مریض جان به لب از درد اضطراب

کی می رسد دوای تو یا صاحب الزمان

 

¸.•´•چهل هفت روز بدون پدر¸¸¸.•´•.

سنگ صبور من پدر 

یاس ها در کنار پنجره، گل داده اند و درختان آبستن شکوفه اند  ..

چقدر در راهروهای دلواپسی و نگرانی به انتظار بنشینم؟ چقدر؟

کی می آیی تا ترکهای دلم را در برابر تو شماره کنم  !

سپیده که می زند با خودم می گویم: اکنون در چشم اندازم ظاهر می شوی

پدر   و با یک سبد شکوفه نور نگاهم را با بهار لبخندت، معطر می کنی  ..

به تو می اندیشم، چون تو در ذهن منی و جز تو هیچ کس نمی تواند جای خالی ات را پر کند  ..

دروازه ی قلب من به روی تو باز است، چون تویی سنگ صبور من پدر  !

چرا نمی آیی؟ تا بسان کودکی به بالینت بنشینم و زار زار بگریم و بگویم از غمهایم  ..

جوابم را بده! آخر بگو چه وقت به دیدنم می آیی؟ شب یا سپیده دم؟

به من بگو! از کدامین راه عبور می کنی؟ از کدامین شهر می گذری؟ از کدام خیابان می آیی؟

در کدام ساعت؟ در کدام دقیقه پدرمی آیی دلم تنگ شده؟

ای دنیای نا رفیق ، به کدامین گناه ناکرده   . . .

تازیانه می زنی بر اعتمادم   . . .
زیر پایم را زود خالی کردی ، سلام پر مهرت را باور کنم یا پاشیدن زهر نا مردیت را   . . .

 ..................................

خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم  کسی جز تو نبود 

معصومانه ترین نگاه تنها در صورت پدر نقش می بندد.

و صادقانه ترین عشق در وجود پدر شعله ور میشود.

تمـــام زنــدگیـــم بــا همـیـــن یک عبــارت می‌گـــذرد !!! . . .

"کجایی پدر"



نظر  

نوشته شده توسط زهرا در جمعه 91/10/29 ساعت 7:21 عصر موضوع | لینک ثابت