عجب صبري خدا دارداگر من جاي او بودمهمان يک لحظه ي اوّلکه اوّل ظلم را مي ديدم از مخلوق بي وجدان
جهان را با همه ي زيبايي و زشتيبه روي يکديگر، ويرانه مي کردمعجب صبري خدا دارداگر من جاي او بودم
که مي ديدم يکي عريان و لرزان،ديگري پوشيده از صد جامه ي رنگينزمين و آسمان راواژگون مستانه مي کردم
عجب صبري خدا دارداگر من جاي او بودمبراي خاطر تنها يکي مجنون صحرا گرد بي سامان
هزاران ليلي ناز آفرين را کو به کو آواره و ديوانه مي کردمعجب صبري خدا داردچرا من جاي او باشم
همين بهتر که او جاي خود بنشسته و تاب تماشاي زشتکاريهاي اينمخلوق را داردوگر نه من به جاي او بودم
يک نفس کي عادلانه سازشيبا جاهل و فرزانه مي کردم
عجب صبري خدا دارد، عجب صبري خدا دارد[گل][گل]