بيا باز امشب اي دل در بکوبيم
بيا اين بار محکم تر بکوبيم
مکوب اي دل به تلخي دست بر دست
در اين قصر بلور آخر کسي هست
بکوب اي دل که اين جا قصر نور است
بکوب اي دل مرا شرم حضور است
بکوب اي دل که غفار است يارم
من از کوبيدن در شرم دارم
بکوب اي دل که جاي شک و ظن نيست
مرا هر چند روي در زدن نيست
کريمان گر چه ستار العيوب اند
گداياني که محبوب اند خوب اند
بکوب اي دل، مشو نوميد از اين در
بکوب اي دل هزاران بار ديگر