عشق با دوري و نزديکي در نوسان است. اگر دوري به طول انجامد ضعيف ميشود و اگر تماس تداوم يابد به ابتذال کشيده ميشود، و تنها با بيم، اميد، تزلزل، اضطراب و ديدار و پرهيز زنده و نيرومند ميماند.امّا دوست داشتن با اين حالات نا آشناست. دنيايش دنياي ديگريست..........!
خيال خام بلنگ من به سوي ماه جهيدن بود
وماه را زبلندايش به روي خاک کشيدن بودبلنگ من-دل مغرورم-بريد وبنجه به خالي زدکه عشق -ماه بلند من - وراي دست رسيدن بودگل شکفته خداحافظ اگر چه لحظه ديدارشروع وسوسه اي در من به نام ديدن وچيدن بودمن و تو ان دو خطيم اري موازيان به ناچاريکه هردو باورمان زاغاز به يکدگر نرسيدن بوداگر چه هيچ گل مرده دوباره زنده نشود امابهار در گل شيبوري مدام گرم دميدن بودشراب خواستم وعمرم شرنگ ريخت به کام منفريبکاردغل بيشه بهانه اش نشنيدن بود
پيرمردي تنها در مينه سوتا زندگي مي کرد . او مي خواست مزرعه سيب زميني اش راشخم بزند اما اين کار خيلي سختي بود .تنها پسرش که مي توانست به او کمک کند در زندان بود پيرمرد نامه اي براي پسرش نوشت و وضعيت را براي او توضيح دادپسرعزيزم من حال خوشي ندارم چون امسال نخواهم توانست سيب زميني بکارم من نمي خواهم اين مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت هميشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من براي کار مزرعه خيلي پير شده ام. اگر تو اينجا بودي تمام مشکلات من حل مي شد من مي دانم که اگر تو اينجا بودي مزرعه را براي من شخم مي زديدوستدار تو پدر
پيرمرد اين تلگراف را دريافت کرد.پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام4 صبح فردا 12 نفر از مأموران Fbi و افسران پليس محلي ديده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اينکه اسلحه اي پيدا کنندپيرمرد بهت زده نامه ديگري به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقي افتاده و مي خواهد چه کند ؟پسرش پاسخ داد : پدر برو و سيب زميني هايت را بکار، اين بهترين کاري بود که از اينجا مي توانستم برايت انجام بدهم
هيچ مانعي در دنيا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصميم به انجام کاري بگيريد مي توانيد آن را انجام بدهيدمانع ذهن است . نه اينکه شما يا يک فرد کجا هستيد
سلام دوست عزيز
اربعين امام حسين (ع)و بهت تسليت ميگم
با 3 تا سوال به روزم
ممنون ميشم بياي و نظرتو بگي...
اجرک الله يا صاحب الزمان