• وبلاگ : گل نيلوفر
  • يادداشت : مبعث نبي مکرم اسلام حضرت محمد مصطفي(ص)مبارکباد
  • نظرات : 1 خصوصي ، 32 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    شب بودوماه واختر و شمع ومن وخيال

    خواب از سرم به نغمه مرغي پريده بود

    در گوشه اتاق فرو رفته در سکوت

    روياي عمر رفته مرا پيش ديده بود

    درعالم خيال به چشم آمدم پدر

    کز رنج چون کمان قد سروش خميده بود

    موي سياه او شده بود اندکي سپيد

    گويي سپيده از افق شب دميده بود

    ياد آمدم که در دل شبها هزار بار

    دست نوازشم به سر و رو کشيده بود

    از خود برون شدم به تماشاي روي او

    کي لذت وصال بدين حد رسيده بود

    چون محو شد خيال پدر از نظر مرا

    اشکي به روي گونه زردم چکيده بود

    پاسخ

    در غم بي پدري....پدرم ،تاج سرم بس زود رفتي زبرم....دگرم كيست كشد دست نوازش به سرم...من نبودم مگر آن دخت جگر گوشه تو...پس چرا از غم دوري تو خم شد كمرم...جاي اين قامت لرزان مگر آغوش تو نيست...پس چرا زير غم هجر تو خم شد كمرم...سالها چشم به راهم كه مگر باز آئي...تو نخواهي آمد و باز ولي منتظرم....با نگاه عكس تو پر ميكشم در رويا...چون بخود بازرسم ميشكند بال و پرم...هر چه گويم ز غمت باز بدان كم گفتم... سالها سوختم و خشك نشد اشك ترم...هر كجا هستي و گر ميشنوي فريادم...من تو را از ته قلبم دوست دارم پدرم...