یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم از غصه جانسوز تو پژمرده گشتیم
هر شیعه در دل حجله داغ تو بسته سنگینى داغت دل ما را شکسته
سوز دلت از سینه ات بار سفر ساخت در سینه ما رفت و ما را دیدهتر ساخت
پنجم امام و هفتمین معصوم هستى جانم فدایت پس چرا مسموم هستى
اى صبر مطلق، گشتهاى بى تاب از چه؟ اى کشتى عدل خدا، گرداب از چه؟
جسم شریفت از چه کم کم آب گشته بنگر که صادق از غمت بى تاب گشته
تو یادگار آخرینِ کربلایى تو داغدار و دل غمینِ کربلایى
تفسیر دشت کربلا در سینه توست دلها گرفتار غم دیرینه توست
با رفتنت دیگر تو آسوده ز دردى داغ یتیمى را به صادق هدیه کردى
تاریکى صحن تو بر غربت گواه است شمعى ندارد قبر تو بى بارگاه است
اى کاش بر قبرت حرم سازیم امامم بر گنبدش پرچم بیافرازیم امامم
آییم پابوس و تو را زوّار گردیم ما بى کسان هم لایق دیدار گردیم
نام : محمد. کنیه : ابو جعفر و ابوجعفر اول . القاب : باقر, شاکر, هادى , امین , شبیه -به خاطر شباهت ایشان به پیامبراکرم (ص )-. مـشهورترین لقب آن حضرت , باقر است . پیامبر اکرم (ص ) به واسطه جابربن عبداللّه انصارى , آن حضرت را به این لقب, ملقب کرد و به ایشان سلام رساند. منصب : معصوم هفتم و امام پنجم شیعیان . تاریخ ولادت : اول رجب سال 57 هجرى . برخى از مورخان , ولادت ایشان را در سوم صفر سال 57 هجرى دانسته اند. محل تولد: مدینه مشرفه , در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى ). نسب پدرى : امام زین العابدین , على بن حسین بن على بن ابى طالب (ع ). نام مادر: فاطمه , دختر امام حسن مجتبى (ع ) که مکنى به ام عبداللّه بود. ایـن بـانـوى ارجـمـند, از زنان بزرگ عصر خویش بود که امام صادق (ع ) درباره شان و منزلت او, فـرمـود: جـده ام , فـاطمه بنت حسن , صدیقه بود و در آل امام حسن (ع ) زنى به درجه و مرتبه او نرسید.
.
بنابر نقل مدائنی، روزی یکی از اعراب صحرا گرد به خدمت ابو جعفر محمد بن علی آمد و از وی پرسید: آیا به هنگام عبادت خداوند هیچ او را دیدهای؟ امام پاسخ داد: من چیزی را که ندیده باشم عبادت نمیکنم.اعرابی پرسید: چگونه او را دیدهای؟ فرمود:
دیدگان نتوانند او را دید اما دلها با نور حقایق ایمان او را میبینند. با حواس به درک نمیآید و با مردمان قیاس نمیشود.
با نشانهها شناخته شود و با علامتها موصوف گردد. در کار خود هرگز ستم روا نمیدارد. او خداوندی است که جز او معبودی نیست. اعرابی با شنیدن پاسخ امام باقر (ع) گفت: خداوند خود آگاهتر است که رسالتش را کجا قرار دهد.
نوشته شده توسط زهرا در یکشنبه 89/8/23 ساعت 1:27 عصر موضوع | لینک ثابت
خداوند روزى که آسمانها و زمین را آفرید،
صد رحمت بیافرید که هر یک از آنها میان زمین و
آسمان را پر مىکند و یکى را در زمین قرار
داد که بوسیله آن مادر به فرزند محبت مىکند و
حیوانات وحشى و پرندگان به یکدیگر مأنوسند و نودونه
رحمت را نگه داشته و همین که
روز قیامت شود این یک رحمت را نیز بر آن مىافزاید.
خدایا روزى کن مرا محبّت خودت و محبّت دوستدارانت
را و محبّت آنچه مرا به تو
نزدیک مىکند و .محبّت خودت را نزد من از آب خنک محبوبتر گردان
ای ایزد یکتا راه نجاتم را من از تو می خواهم؛
راه نکو بودن ، در این غریب آباد با آبرو بودن ،
در این خراب آباد من از توسلامتی می خواهم
. من از تو می خواهم ، راهی نشانم ده تا بهترین باشم.
تا پاسخی زیبا ، بهر پدر باشم؛ لبخند زیبایی روی لب مادر.
من بهترین باشم ، من
برترین باشم.
ای خدای بزرگ ،
آنقدر به ما عظمت روح و تقوا عطا کن
که همه وجود خود را با عشق و رغبت قربانی حق کنیم
خدایا
آنچنان تار و پود وجود ما را به عشق خود عجین کن
که در وجودت محو شویم
خدایا
ما را از گرداب خودخواهی و از گردباد هوا و هوس نجات ده
و به ما قدرت ایثار عطا کن
خدایا
در این لحظات سخت امتحان ،
نور ایمان را بر قلب ما بتابان و ما را از لغزش نگاه دار
خدایا
ما را قدرت ده که طاغوت خودپرستی را به زیرپا افکنیم
و حق و حقیقت را فدای منفعت های شخصی نکنیم
خداوندا
مرا انسانی بساز که ترا بشناسد و خودرا بشناسد.
مرا چندان قوی گردان که به گاه ناتوانی از سستی خود آگاه گردم.
چنان جسور و با شهامتم کن که بهنگام وحشت
جرات مقابله بــا خویشتن را داشته باشم.
مرا انسانی بساز که بهنگام شکست شرافتمندانه درخوداحساس کبر
و غرورکنم و به گاه پیروزی فروتن ونجیب باشم.
مرا انسانی بساز که از ناملایمات زندگی روی بر نتابم .
به هنگامی که باید سینه سپر کنم پشت بر نگردانم.
مرا به جاده آسایش راهنمایی نکن بلکه
به راهی سخت و دشوار مرا
مورد آزمون خود قرار بده تا باناملایمات دست به مبارزه بزنم و
سربلند بیرون آیم.
مرا انسانی قرار بده که دلش روشن و صاف و هدف زندگیش
عالی باشد .پیش از اینکه در اندیشه فرمانروایی بر دیگران باشد
بر خویشتن حکومت کنم
مرا انسانی بساز که خندیدن را بیاموزد اما گریستن
رانیزهرگز از خاطر نبرد.
انسانی که گام درآینده بگذارد ولی گذشته
را نیز هرگز فراموش نکند.
واز همه مهمتر در مقابل چشمان جادویی و افسونگر
هیچ کس تسلیم نشودو
مسحور نگردد.
خدایا من تاب تحمل ندارم مرا به حال خود وامگذار
ای مهربانترین مهربانان و ای بهترین تکیه گاه و پناه امید واران
اگر کسی را دوست داری رهایش کن سوی تو
برگشت ازآن توست و اگر بر نگشت از اول برای
تو نبوده...
نوشته شده توسط زهرا در چهارشنبه 89/8/5 ساعت 11:8 عصر موضوع | لینک ثابت
خداوندا نمی دانم
بس ستمبار است و لیکن من نمیدانم
و می دانم که آخر بغض پنهانم مرا بی جان و تن سازد
.دل دارم. دلی بی آب و گل دارم
دو چیز از یاد آدما نمیره
یک دوستهای خوب دوم روزهای خوب
یه چیز هم همیشه به یادگار میمونه ،روزهای خوبی که با
دوستهای خوب گذشت ......
نوشته شده توسط زهرا در چهارشنبه 89/7/21 ساعت 9:48 عصر موضوع | لینک ثابت
آخرین نوشته ها
به نام خدا
بهارم بی تو سرد است پدر
دلم میخواد پرستارم تو باشی پدر
چهاردهم آذردومین سالگرد ویران شدن زندگیم پدر
محرم بی پدری رسید
675 روز بـــــــی پـــــــدری گــــــذشـــــــــت...
پـــــــــــــــــــــــــــــــدر
فقط پدرم را می خواهم...
وقتی پدر نداری
تمام آرزوهای من...
من هم... روزگاری... پدر داشتم...
277 روز بابا جونم دلتنگتم
خدایا:
درد غم بی پدری
[عناوین آرشیوشده]
درباره وبلاگ
زهرا
برای ظهور آقا امام زمان (عج) و شادی روح پدرم صلوات
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ...?
کاش بـودی پدرتـا دلـم تنهــا نبـود
تـا اسیــر غصــه فــردا نبــود
کاش بــودی پدرتا بـرای قلـب مـن
زنــدگی این گونه بی معنا نبـود
کاش بـودی پدرتا لبـان سـرد مــن
قصـه گـوی غصـه غـم هـا نبـود
کاش بـودی پدرتا نگـاه خستــه ام
بی خبـر از مــوج و از دریـا نبـود
کاش بـودی پدرتـا زمستـان دلــم
این چنین پرسوز و پرسرما نبود
کاش بـودی پدرتـا فقـط باور کنی
بعد تــو ایــن زنــدگی زیبـا نبـود
فهرست اصلی
دوستان
نوشته های پیشین
سایر امکانات
POWERED BY
language="java" src="