• وبلاگ : گل نيلوفر
  • يادداشت : الهي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + فاني 

    سلام به ابجي گل خودم

    ابجي ممنون از شعراي قشنگت

    آسمون آبي تر از ديروز شد روزم امروز بهتر از ديروز شد

    اوني كه من از خدا خواسته بودم عاقبت قسمت من شد جور شد

    درنيومد ماه ولي مهتاب شد، روز بارون زدمون آفتاب شد

    واسه پرواز پرنده از قفس قفل صد قفس تو دستم آب شد

    روزم از نو روزي از نو يه بغل هواي تازه

    سلام آبجي گلم

    ميخواستم تو کامنت قبلي بذارم نشد گير داد

    ممنون از شعراي قشنگت

    زندگي

    در سراشيبي که نامش زندگي ست

    با همه بيگانگي ها مي روم

    در سکوت سرد و غمگين زمان

    بي هدف بي يار و تنها مي روم

    مي روم شايد که در دشتي بزرگ

    در سراشيبي که نامش زندگيست

    باز يابم

    آنچه را گم کرده ام....(؟)

    + فاني 

    سلام ابجي

    منم دوست دارم عزيزم

    خواهش ميکنم انجام وظيفست

    غصه چرا ؟!
    آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز
    مثل آن روز نخست
    گرم وآبي و پر از مهر ، به ما مي خندد !
    يا زميني را که، دلش ازسردي شب هاي خزان
    نه شکست و نه گرفت !
    بلکه از عاطفه لبريز شد و
    نفسي از سر اميد کشيد
    ودر آغاز بهار ، دشتي از ياس سپيد
    زير پاهامان ريخت ،
    تا بگويد که هنوز، پر امنيت احساس خداست !
    دل به غم دادن و از ياس سخن ها گفتن
    کارآن هايي نيست ، که خدا را دارند ...
    غم و اندوه ، اگر هم روزي، مثل باران باريد
    يا دل شيشه اي ات ، از لب پنجره عشق ، زمين خورد و شکست،
    با نگاهت به خدا ، چتر شادي وا کن
    وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !
    او هماني است که در تار ترين لحظه شب، راه نوراني اميد
    نشانم مي داد ...
    او هماني است که هر لحظه دلش مي خواهد ، همه زندگي ام ،
    غرق شادي باشد ....
    غصه اگر هست ! بگو تا باشد !
    معني خوشبختي ،
    بودن اندوه است ...!
    اين همه غصه و غم ، اين همه شادي و شور
    چه بخواهي و چه نه ! ميوه يک باغند
    همه را با هم و با عشق بچين ...
    ولي از ياد مبر،
    پشت هرکوه بلند ، سبزه زاري است پر از ياد خدا
    و در آن باز کسي مي خواند ،
    که خدا هست ، خدا هست
    و چرا غصه چرا !؟!

    + فاني 

    هر کاري مي خواهي بکن.

    دنيا را آتش بزن

    آسمان رو به مضحکه بگير.

    زمين را تحقير کن .

    باد و نفهم و گل را نبو.

    خنده را فراموش کن و گريه را به خاک بسپار.

    زير ديروز دفن شو و در فردا غرق.

    حتي اگر مي خواهي کودکي را پشت سر بگذار

    هر چه مي خواهي بکن

    اما

    هيچگاه روياهايت را فراموش نکن...

    + فاني 

    سلام ابجي نازم
    مي دانم .......

    کوله ام سنگين و دلم غمگين است

    اما تو دلواپس نباش ! بهار بانو

    نيامدم که بمانم .........

    تنها به اندازه ي نمباره يي کنارم باش

    تمام جاده هاي جهان را

    به جستجوي نگاه تو آمده ام

    پياده

    باور نمي کني ؟

    پس اين تو و اين پينه هاي پاي پياده ي من

    حالا بگو

    در اين تراکم تنهايي

    مهمان بي چراغ نمي خواهي ؟


    "يغما گلرويي"[قلب][گل][گل]

    سلام دوست عزيز وبلاگ زيبا و دلنشيني دارين

    خوشحالم که اين وب زيبا رو ديدم

    ممنون که به کلبه ي اين بنده حقير سر زديد


    سلام نيلوفر جان...وبلاگت خوبه..ولي سنخيت زيادي ندارن مطالب و تصاوير و آهنگي که گذاشتي...بهتره يه هدف داشته باشي..
    + فاني 

    صداي جير جيرک ها به گوش مي رسد

    سکوت را نوازش مي دهند.....

    و جاي خالي آدم هاي شب نشين را

    با نگاهي معصومانه پر مي کنند .......

    salam

    azizam

    mer30

    ke khabaram kardi

    a`e khoshgeli bood

    bebakhshid ke dir omadam

    + فهيمه 
    سلام
    واقعا وب قشنگي داري
    بهت تبريک مي گم

    سلام نماز روزتون قبول باشه

    در زندگي مشو مديون احساس کسي ،

    تا نباشد رايگان عمرت گروگان کسي ،

    زندگي دفتري از خاطره هاست ،

    يک نفر در دل شب ،

    يک نفر در دل خاک ،

    يک نفر همدم خوشبختي هاست ،

    يک نفر همسر سختي هاست ،

    چشم تا باز کنيم عمرمان مي گذرد ،

    ما همه همسفريم .

    سلام.آپت عالي بود

    سلام گل من...

    طاعاتت قبول. خيلي زيبا و دلنشين بود. ممنون که بهم خبر دادي.

    گفتم به مهدي بر من عاشق نظر کن
    گفتا تو هم از معصيت صرف نظر کن
    گفتم به نام ناميت هر دم بنازم
    گفتا که از اعمال نيکت سرفرازم
    گفتم که ديدار تو باشد آرزويم
    گفتا که در کوي عمل کن جستجويم
    گفتم بيا جانم پر از شهد صفا کن
    گفتا به عهد بندگي با حق وفا کن
    گفتم به مهدي بر من دلخسته رو کن
    گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن
    گفتم دلم با نور ايمان منجلي کن
    گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن
    گفتم ز حق دارم تمناي سکينه
    گفتا بشوي از دل غبار حقد و کينه
    گفتم رخت را از من واله مگردان
    گفتا دلي را با ستم از خود مرنجان
    گفتم به جان مادرت من را دعا کن
    گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن
    گفتم ز هجران تو قلبي تنگ دارم
    گفتا ز قول بي عمل من ننگ دارم
    گفتم دمي با من ز رافت گفتگو کن
    گفتا به آب ديده دل را شستشو کن
    گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
    گفتا که دل با ياد حق آباد گردان
    گفتم که شام تا دلها را سحر کن
    گفتا دعا همواره با اشک بصر کن
    گفتم که از هجران رويت بي قرارم
    گفتا که روز وصل را در انتظارم

    التماس دعا دخترم..

       1   2      >