بغضي نشکستهچشمي نگريستهاحساسي خراشيدهدستي ناتوانقلبي شکستهعمر از دست رفتهنفسهاي بي هدفو قلمي که جوهرش خشک خواهد شدهمه و همه،مرا به اين واداشت که سرگذشتشان را بازگو کنمسرگذشتي از در گذشت ثانيه هاسرگذشتي از درگذشت احساساتسرگذشت مرگ اميدسر گذشت در گذشت مروتسر گذشت در گذشت عشقو باور کردن اينکهزندگي سرگذشت در گذشت خاطره هاست