نظر به آسمان دو شهر کرده ام ، يکي کبوترانش سينه بر خاک مي سايند و ديگري بر طلا. يکي تجلي غربت و در ديگري قربت ، غريبستاني که حسرت و درد ، سوغات زائرانش بوده و نشان از بي نشاني مي دهند و اين سو ...
همچنان از منتظرانم...