تقديم به ابجي گلم
با سلام
يا رضا جان کن مدد بر خوانِ تو مهمان منمدر شبِ ميلادِ تو دلْتشنهي درمان منمدست من از عيدي لطف و شفاعت خالي استپادشاهي من گدايم، دست بر دامان منم در بيابان خطا گم کردهام راهِ نجاتضامن آهويي و آهوي سرگردان منمهشتمين نور و دهم مولاي خوبان يا رضاده پناهم بيپناهم در جهان، حيران منمعهد کردم تا نگيرم حاجتم را اي رئوفتا سحر کوبم درِ ميخانه و گريان منمدست بر هم ميزنم همچون تمامِ عاشقانتا کنم جلب نظر جانا، که دست افشان منمنوش کردم بادهي مهرِ تو را از کودکيتا به پيري ذاکر اين ذکرِ يا سلطان منم
داداشت فرزند شهيد جانباز سيد مرتضي