احيا شد از غريب ترين روضه هاي تو
از ساربان ناقه ي بي ساربان مپرس
شد تازيانه قاتل نام و صداي تو
بي خود نبود بر همه اعضات بوسه رفت
تكثير شد به كرب و بلا دست و پاي تو
تيغ ستم گلوي تو را شرحه مي كند
جاري است در گلوي تو خون خداي تو
در خون خويش غسل شهادت كني حسين
اي بي كفن فداي تو و بورياي تو
روز ولادتت به تن تو حرير بود
روز شهادتت كفن تو حصير بود