کافي کف کوفي وطن، صافي دل صوفي بدن/ هم بوالوفا، هم بوالحسن، هم مرتضي، هم حيدري
هستي نبي را ابنعم، از روي معني لحم و دم / زان گونه بودي لاجرم، زين گونه داري سروري
ياسين ز نامت آيتي، طاها ز علمت رايتي / کشف تو از مه غايتي، برداشت مهر دختري
گر با تو کين ورزد خسي، نامش نميماند بسي/ وآنجا که گم گردد کسي، علم تو داند رهبري
اي گنج صد قارون ترا، گفته نبي هارون ترا / زان دشمن وارون ترا، منکر شود چون سامري
گردون گردان جاي تو، خورشيد خاک پاي تو / نام وجودت لافتي منشور جودت هل اتي
من بستهي بند توام، خاک دو فرزند توام / در عهد و پيوند توام، با داغ و طوق قنبري
سلام بر خواهر عزيز و خوبم.