به کجا چنين شتابان، سحراي نسيم جاري
گذري به باغ ما کن که دم مسيح داري
به کدام اميدواري در دوستان بکوبم
غم خويش با تو گويم که طبيب غمگساري
به خدا اگر بيايي اثر از خزان نماند
تو نهايت اميدي تو بدايت بهاري
چه شود که گاهگاهي نظري کني به حالم
که به جان بي قراران همه راحتي، قراري
دل دردمند " دانش " نظر از تو بر نگيرد
که ميان دوستانش تو يگانه دوستداري
آجرک الله ياصاحب الزمان(عج)............
اللهم عجل لوليک الفرج[گل]