بازهم - صحبت فرداست قرارِ ما هابازهم - خير نديديم از اين فردا ها
چقدر پاي همين وعده ي تو پيرشدندجگر "مادر ها" موي سر "بابا ها "
سيزده قرنِ گذشته همه اش فردا بودپس چه شد آمدنِ آن نفر ِ فردا ها
سيزده قرن، نفسهايِ زمين پرشده از ..."پسر فاطمه"ها اي "پسر زهرا "ها
سيزده قرن، تو آنجايي و ما اينجائيمچه کنم راه به آنجا ببرند اينجاها
خُب بگوئيد بميريد اگر قسمت نيستديدن يک نفر از ... يک نفر از آقاها
باز کُرسي زمستاني ما گرم نشدبازهم سرد گذشتند ، شب يلداها
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
خوشحال ميشم يه سري به ما بزنيد