مادر…
تو راز آفرينش ، تو پرتو خدائي
تو قحطي محبت تو يار باوفائي
تو از ديار عشقي تو مالک بهشتي
تو اين همه دوروئي تو پاک ترين سرشتي
تو آيه نجابت تو سوره اميدي
تو روح سبز عشق و به جان من دميدي
تو پادشاه خوبان ، تو مهر بي زوالي
تو روزاي شکستن شکوفه بهاري
گرمي قلب پاکم ، نثار عشق نابت
روشني و مي بينم تو چشمون سياهت
وقتي واسم مي خندي دنيا با من مي خنده
شور و نشاط و شادي راه غم و مي بنده