سر به محمل زد جبين خود شکست چون رود در شام و در تشت طلا
مي خورد ني بر لب آن مقتدا ني خورد چون بر لب و دندان او
دل بسوزد بر لب عطشان او "ذره بس کن ماجراي ني نوا
سوخت از اين غم دل خير النساء"
وبلاگ ديگرت تبليغ نمي کني ابجي گلم عيب نداره گلم