ي تو در خلوت تو، شب همه شب بيدارم
اي سفر که من چشم به راهت دارم
خانه ام ابري و چشمان تو همچون خورشيد
چه کنم؟ دست خودم نيست اگر مي بارم
که براي من از اين پنجره ها حرف بزن
من بدون تو از اين پنجره ها بيزارم
جان من، هديه ناچيزي تقديم شما!
گرچه در شأن شما نيست، همين را دارم
کاش مي شد در اين حلقه، شبي از شب ها
دست در دست تو اي خوب ترين بگذارم
من که تا عشق تو باقي است، زمين گير تو ام
لا اقل لطف کن از روي زمين بردارم
با علائم ظهور به روزم و التماس دعا