که به چندين گذرگاه عشق نياز دارم،
تنهايي سرخ رگهايم را مسدود کرده بود ...
و آنها ديگر نمي توانستند به قلب خالي ام خون برسانند.
شاملو !
سلام عزيز دلم خوبي؟
ممنونم از كامنتي قشنگت عسلم...[گل][گل]
فاصله
گرچه دست هاي ما را از هم جدا کرد
ولي خوشحالم
که جـرات ندارد به دل هايمان نزديک شود
تماشايي ترين تصوير دنيا مي شوي گاهي
دلم مي پاشد از هم بس که زيبا مي شوي گاهي
حضور گاه گاهت بازي خورشيد با ابر است
که پيدا مي شوي گاهي و پنهان مي شوي گاهي
سلام زهراي عزيز...
ممنون از حضور گرمت در وبلاگمان...زنده و سرافراز باشي...شايد اين جمعه بيايد...بيا كه تازه شود رسم عشق ورزيدن بيفتد از سرمان فكر هر چه بد ديدن