اي غايب از نظر ها کي مي شود بيايي
ما را زغم رها کن بر درد ما دوايي
اي حسن بي نظيرت کرده مرا اسيرت
نا ديده در کمندم دردا از اين جدايي
من در خيال خالت در حسرت نگاهم
ترسم که طي شود عمر اي نازنين نيايي
خود باعث حجابم بس که دلت شکستم
شرمنده ي تو هستم تو غايت وفايي