• وبلاگ : گل نيلوفر
  • يادداشت : السلام عليك يا ابا صالح المهدي(عج)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 159 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     
    + فاني 

    پشت تنهايي من که رسيدي ،
    گوشهايت را بگير !
    اينجا سکوت ،
    گوش تو را کر ميکند
    اما !
    چشمهايت را باز کن
    تا بتواني لحظه لحظه ي اعدام ثانيه ها را نظاره کني
    هجوم سايه هاي خيال،
    منظره اي به تو ميدهد
    که ميتواني تنهايي مرا به خوبي ترسيم کني ... !

    + فاني 

    زندگي شايد يک رابطه است . رابطه بي ربطي . که از اين بي ربطي،

    تو به بالاي تفکر بپري ....

    شايد هم يک هارموني از حس و رنگ و صدا.

    و چه ساده زندگي پيرزن روستايي .

    و چه پيچيده زندگي يک معمار و چه شيرين زندگي يک نانوا.

    زندگي شايد معني اش اين باشد : هرچه هستيم هستيم. خواستيم

    چون هستيم


    + فاني 

    تو را دوست دارم

    قبل از باران

    بعد از باران

    قبل از آشتي

    بعد از قهر

    تو را براي هميشه دوست خواهم داشت

    تو تا ابد در من تداوم خواهي داشت

    تو تنها تکراري هستي که تکراري نخواهي شد

    و در هر بار

    عطشم به خواستنت بيشتر

    تو را دوست دارم

    قبل از هر سلام

    بعد از هر خداحافظي ناتمام

    تو در تمام فصل هايم جاري هستي


    + فاني 

    سلام به روي ماهت آبجي گلم
    آپت قشنگ بود به اميد ظهورش
    ايشالله زودتر بياد..
    آبجي شرمنده ي خوبي ها و مهربونياتم
    ببخش عزيز دلم که کم ميام ...فداي خودت و مهربونيات و معرفتت که هميشه هستي و بهم سر ميزني...
    آبجي چند روز هست سرم شلوغه و نميتونم نت زياد بيام...ولي مطمئن باش هر وقت بيام و برا بچه ها کامنت بذارم ححتما سري بهت ميزنم....
    يه دنيا ممنون به خاطر کامنتا و شعرهاي قشنگت
    خيلي ماهي

    روز و شبت خوش عزيز دلم
    فدات

    سلام ابجي گلم شرمنده نتونستم تمام شعر را يک جابفرستم سرت درد اوردم ببخش نوکرت داداشت

    ذکر اباالفضل و درياي دو چشمش همه الماس
    همان کعبه کوچک ق و احساس

    بکف العباس


    مکاني که در آن عشق زند موج همان جا که زند پر به هوايش دل من هر دم و هر شب
    همان جا که به هر جاي زمين است نشان از قدم محترم حضرت زينب
    همان خاک که هم بدر و احد ، خندق و احزاب و حنين است

    همان جا که زده دست به دامان زمين خوشه مهتاب
    همان وادي سوز و عطش و درد همان وادي شرمندگي آب
    همان جا که زمينش همه نور است ، پر از شور و شعور است
    حماسه است غرور است شرمنده تر از وادي طور است
    و فرش حرمش از پر حور است و بر مهدي زهرا همه شب راه عبور است
    همان جا که حرم خانه دلهاست و عشقش همه در آب و گل ماست
    زيارتگه زهراست عبادتگه موسي است دخيل حرمش حضرت عيسي است
    و زيباست خدا محو تماشاست که يک سو حرم شاه و يک سو حرم حضرت سقاست
    مکاني که قدم رنجه نموده است گل ياس تمامش کند از عشه لبهاش بود


    بحر طويل

    شبي ساکت و دلگير خودم بودم و قلبي که ز غم بسته به زنجير
    و نزديک اذان بود که پيچيد به آفاق همه نغمه تکبير
    نوشتند که هنگام اذان دست به دامان خدا باش
    و مشغول دعا باش که باز است به درگاه الهي در رحمت
    و آن لحظه بود لحظه شيرين اجابت شدم غرق عبادت
    دو چشمم همه اشک شد و روي لبانم همه سوگند
    که يارم تو رهايم کن من از اين غم
    و گفتم به خدا بين دعايم که دلتنگ اذان حرم کرب و بلايم
    همان جا که دل از سوز فراقش شده بي تاب

    شلام ابجي گلم تقديم به بهترين ابجي گلم


    مناجات با حضرت ولي عصر ارواحنا الفداه

    اي گل من ، قشنگ من ، غلام سياه فدات بشه
    الهي که دشمن تو قاتل اين گدات بشه

    روز و شبم يکي شده از غم هجران تو
    دار و ندار من همه جمله به قربان تو

    دامنتو بگيرم ، بر قدمت بميرم
    بيا بيا اي پسر فاطمه
    بيا بيا اي ثمر فاطمه

    سلام به ابجي گلم تقديم تاج سرم


    کدام گوشه ي دنيا نهفته روي چو ماهت

    اله من ز که پرسم نشان يوسف چاهت /

    چقدر ناز غزل را کشيده ام که سرايد

    تمام سوز دلم را ز دوردست نگاهت /

    به کوچه هاي عبورت چقدر آب بپاشيم

    يواشکي من و اين چشم هاي مانده به راهت /

    هنوز مي رسد از لا به لاي اين همه تقويم

    صداي ندبه و زاري ز جمعه هاي پگاهت /

    چه قصه ها که شنيدم ز کودکي ز ظهورت

    نيامدي و شدم خود چه قصه گوي پر اهت /

    چقدر هلهله دارد طنين سبز طلوعت

    چقدر همهمه دارد گداي اين همه جاهت /

    چگونه جان بسپارم به پاي سرخ ظهورت

    به وقت گفتن اين شعر و يا رکاب سپاهت /

    شکسته بال عروجم ز تيرهاي معاصي

    خدا کند که نيفتم ز ديدگان سياهت /

    تمام شهر و محل را سپرده ام که بگويند

    به هر کجا که تو هستي خدا به پشت و پناهت /

    دعاترين دعاها همين دعاي نگار است

    امان بده که بميرم به پاي بقيت الاهت


    ابجي گلم دعاي معراج هم نگاه کن بهتره گلم نوکرت داداشت

    سلام مطلب خوبي گذاشتيد لينكم كردي خبرم كنيد لينكتون كنم

    جواد محدثي

    گفت: جانها زماست در تب و تاب

    گفتمش: اضطراب دلها چيست

    گفت: آرام سينه‏هاى كباب

    گفتمش: اشك راه خوابم بست

    گفت: كى بود عاشقان را خواب

    گفتمش: پرده جمال تو چيست

    گفت: بگذر ز خويشتن، درياب

    گفتمش: تاب آن جمالم نيست

    گفت: از حسرتش توان شد آب

    گفتمش: تشنه وصال توام

    گفت: زين مى كسى نشد سيراب

    گفتمش: جان و دل فدا كردم

    گفت: آرى چنين كنند احباب

    azizamiiiiiiiiii
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >