امشب براي چيدن ستاره اي آمده ام
رو به آسمان کرده ام
دستهايم را به سمت آسمان مي برم
مي خواهم پر نور ترين ستاره را بچينم
زيرا با روشني آن دل تيره و تارم را روشن کنم
و به زندگي تيره ام روشني بخشم
آسمان صاف و زيبا و ماه نور افشاني ميکند
اما چرا نمي توانم ستاره اي بيابم
ديگر خسته شده ام به هر سمت نگاه ميکنم
حتي يک ستاره کوچک نيز در آسمان نيست
حال که من خواستم به زندگيم روشني بخشم
ستاره ها از من روي گرداندند
خداوندا گناه ديگران چيست
به خاطر من از روشنايي ستارگان بي بهره مانده اند