سلام به ابجي گلم تقديم تاج سرم
کدام گوشه ي دنيا نهفته روي چو ماهتاله من ز که پرسم نشان يوسف چاهت /چقدر ناز غزل را کشيده ام که سرايدتمام سوز دلم را ز دوردست نگاهت / به کوچه هاي عبورت چقدر آب بپاشيميواشکي من و اين چشم هاي مانده به راهت / هنوز مي رسد از لا به لاي اين همه تقويمصداي ندبه و زاري ز جمعه هاي پگاهت / چه قصه ها که شنيدم ز کودکي ز ظهورتنيامدي و شدم خود چه قصه گوي پر اهت / چقدر هلهله دارد طنين سبز طلوعتچقدر همهمه دارد گداي اين همه جاهت / چگونه جان بسپارم به پاي سرخ ظهورتبه وقت گفتن اين شعر و يا رکاب سپاهت / شکسته بال عروجم ز تيرهاي معاصيخدا کند که نيفتم ز ديدگان سياهت / تمام شهر و محل را سپرده ام که بگويندبه هر کجا که تو هستي خدا به پشت و پناهت / دعاترين دعاها همين دعاي نگار استامان بده که بميرم به پاي بقيت الاهتابجي گلم دعاي معراج هم نگاه کن بهتره گلم نوکرت داداشت