خيال روي مهت،...به هر کجاهمره من است،...نسيم کوي تو يارا پيوند جانانه تن است ...جمال چهر تو جانا دليل موجه بر اين سخن است ؛ ...گدا نيستم جز در طلبت يارا ، که اين دست دراز من است ...گر نرسد برت، گناه ز بخت نگون و پريشان حال من است، ...کنون که ز سالها به درت اين چنين زدم، بگشاي در، که مشتاق همچو من است ...سلام دوست گرامي