در حضور خار ها هم ميشود يک ياس بود
در هياهوي مترسک ها پر از احساس بودميشود حتي براي ديدن پروانه ها
شيشه هاي مات يک متروکه را الماس بودکاش ميشد ، حرفي از کاش ميشد هم نبود
هرچه بود احساس بود و عشق بود و ياس بود