شب قدر است و ما قدري نداريم
شب قدر است و ما پدر نداريم
.يتيمان درِ خانه ي علي گذاشته اند سر به ديوار
برايت شير آورده ايم علي جان نمان بيمار
.علي جان تو رفتي و روزگار ما شد سياه
ما مانديم و اين مردمان پر ريا