• وبلاگ : گل نيلوفر
  • يادداشت : 178 روز گذشت هرچي دوست داري براي پدرت بنويس
  • نظرات : 0 خصوصي ، 37 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام آدرستونو غلط گذاشته بوديد با هزار مصيبت پيداتون کردم آدرسوتونو لطفا صحيح بزاريد

    شعر عليرضا قزوه براي زينب کبري (س)

    شب را خدا ز شرم نگاه تو آفريد
    خورشيد را ز شعله ي آه تو آفريد

    شمسي تر از نگاه تو منظومه اي نبود
    صد كهكشان ز ابر نگاه تو آفريد

    آه اي شهيده اي كه شهادت سپاه توست
    جان را خدا شهيد سپاه تو آفريد

    هر جا كه نور بود به گرد تو چرخ زد
    ما را چو گرد بر سر راه تو آفريد

    اي پشتوانه ي دو جهان، عشق را خدا
    با جلوه و جلالت و جاه تو آفريد

    تقواي محض، عصمت خالص، گل خدا!
    آخر چگونه شعر كنم قصه تو را؟

    تو آمدي و زن به جمال خدا رسيد
    انسان دردمند به درك دعا رسيد

    تو آمدي و مهر و وفا آفريده شد
    تو آمدي و نوبت عشق و حيا رسيد

    هاجر هر آن چه هروله كرد از پي تو كرد
    آخر به حاجت تو به سعي صفا رسيد

    احمد(ص) اگر به عرش فرا رفت با تو رفت
    مولا اگر رسيد به حق با شما رسيد

    داغ پدر، سكوت علي(ع)، غربت حسن(ع)
    شعري شد و به حنجره ي كربلا رسيد

    در تل زينبيه غروبت طلوع كرد
    با داغ تو قيامت زينب(س) فرا رسيد

    با محتشم به ساحل عمان رسيد اشك
    داغ تو بود بار امانت به ما رسيد

    تسبيح توست رشته ي تعقيب واجبات
    قد قامت الصلاتي و حي علي الصلاه