• وبلاگ : گل نيلوفر
  • يادداشت : 17 روز گذشت پدر
  • نظرات : 4 خصوصي ، 32 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سايه اي بود و پناهي بود و نيست
    لغزش ام را تکيه گاهي بود و نيست
    سخت دلم تنگم کسي چون من مباد
    سوگ را حتا قسمت دشمن مباد
    ... گفتن اش تلخ است و ديدن تلخ تر
    هست ناگه نيست گردد از نظر
    باورم شد اين من ناباورم
    روي دوش خويش او را مي برم
    مي برم او را که آورده مرا
    پاس ايامي که پروده مرا
    مي برم در خاک مدفون اش کنم
    از حساب روزگار بيرون اش کنم
    راست مي گويم : جز اين منظور نيست
    چشم شاعر از حواشي دور نيست
    مثل من ده ها تن ديگر به راه
    جامه هاشان مثل دل هاشان سياه
    منتظر تا بارشان خالي شود
    نوبت نشخوار و نقالي شود
    هر يکي هم صحبتي پيدا کند
    صحبت از هر جا به جز اين جا کند
    گفتن اش تلخ است و ديدن تلخ تر
    خوش به حالت خوش به حالت اي پدر

    محمدعلي بهمني
    پاسخ

    سلام آقاسيد خوش اومدي به وبلاگم شعر زيبايي بود....