آخرين دستنوشته شهيد چمران در حالي نگاشته شده كه ايشان در حال حركت با اتومبيل از سوسنگرد به سمت دهلاويه بودهاند، مهندس مهدي چمران، برادر ايشان، در اين خصوص ميگويند: « گويي به او الهام شده بود كه شهيد ميشود، زيرا در اين نوشته رقص مرگ را كه همان شهادت سرخ است زيبا تشبيه نموده است.»
وي ميافزايد: « اين دستنوشته در حالي پايان يافت، كه به دهلاويه رسيد. دستنوشتهاش همراه با يك قرآن و خودكار به من تحويل شد و پيراهنش را كه تكه تكه شده بود، بچهها متبركاً از آن خود نمودند.»
در اين لحظات آخر عمر آبروي مرا حفظ كنيد.[گل]
شما سالهاي داراز به من خدمتها كردهايد، از شما آرزو ميكنم كه اين آخرين لحظه را به بهترين وجه ادا كنيد.
اي پاهاي من!
سريع و توانا باشيد
اي دستهاي من!
قوي و دقيق باشيد
اي چشمان من!
تيزبين و هوشيار باشيد
اي قلب من!
اين لحظات آخرين را تحمل كن
اي نفس!
مرا ضعيف و ذليل مگذار، تا چند لحظه بيشتر با قدرت و اراده صبور و توانا باش. به شما قول ميدهم كه پس از چند لحظه همه شما در استراحتي عميق و ابدي، آرامش خود را براي هميشه بيابيد و تلافي اين عمر خسته كننده و اين لحظات سنگين و سخت را دريافت كنيد.
من، چند لحظه بعد به شما آرامش ميدهم. آرامش ابدي - ديگر شما را زحمت نخواهم داد، ديگر شب و روز شما را استثمار نخواهم كرد، ديگر فشار عالم و شكنجه روزگار را بر شما تحميل نخواهم كرد، ديگر به شما بيخوابي نخواهم داد و شما ديگر از خستگي فرياد نخواهيد كرد. از درد و شكنجه، ضجه نخواهيد كرد.
آرام و آسوده براي هميشه در بستر نرم خاك آسوده خواهيد بود اما اين لحظات لقاء پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ بايد زيبا باشد.
[گل]روح پاکشان با صلواتي شادمان باد[گل]