• وبلاگ : گل نيلوفر
  • يادداشت : به سه ساله ي حسين فاطمه پناه بردم .
  • نظرات : 0 خصوصي ، 51 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     
    + غريب 
    زيباترين شروع:بسم الله زيباترين دين:اسلام
    زيباترين خانه:کعبه زيباترين استاد:امام صادق(ع)
    زيباترين عمو:حضرت ابوالفضل(ع) زيباترين غنچه:حضرت علي اصغر(ع)
    زيباترين سرانجام:شهادت زيباترين لباس:احرام
    زيباترين ندا:فطرت زيباترين دوست:کتاب
    زيباترين روز:جمعه زيباترين بيابان:عرفات
    زيباترين ميعاد:معاد زيباترين کلام:لااله الاالله
    زيباترين آواز:اذان زيباترين شهيد:امام حسين(ع)
    زيباترين بنا:حضرت ابراهيم زيباترين پرچم دار:حضرت عباس
    زيباترين پيرمرد:حبيب ابن مظاهر زيباترين آواره:سلمان
    زيباترين شب:قدر زيباترين خاک:تربت
    زيباترين رحمت:باران زيباترين کلمه:محبت
    زيباترين لحظه:پيروزي زيباترين سوره:حمد
    زيباترين سلسله:انبياء زيباترين بانگ:تکبير
    زيباترين پارسا:حضرت علي(ع) زيباترين زنداني:امام موسي بن جعفر
    زيباترين صابر:حضرت ايوب زيباترين مهاجر:هاجر
    زيباترين عمل:عبادت زيباترين چشمه:زمزم
    زيباترين نيکي:نيکي به پدرومادر زيباترين عهد:وفا
    زيباترين ناله:نيايش زيباترين جنگ:جنگ با نفس
    زيباترين انسان:پيامبر (ص) زيباترين ستون:دين
    زيباترين مادر:حضرت فاطمه(س) زيباترين منتقم:حضرت مهدي(عج)
    زيباترين سخن گو:حضرت زينب زيباترين قرباني:حضرت اسماعيل
    زيباترين کوشش:في سبيل الله زيباترين سنگ:حجرالاسود
    زيباترين آغوش:آغوش مادر زيباترين سرمايه:زمان
    زيباترين زمين:کربلا زيباترين ابزار:قلم
    زيباترين شعار:صلوات برمحمد وآل محمد(ص)
    [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

    + غريب 

    عمه بيا کنج خرابه شب يلداشده...

    عمه بيا گمشده پيداشده...

    يارقيه مددي..........

    + غريب 

    حوري کوچک من،سه ساله دخترمن

    به روي خاک ويران بخواب عروسک من

    بخواب که شايد اي گل ببيني خواب بابا

    به همرهش شبانه روي کنار زهرا

    سلام خواهر عزيز

    مطلب زيبايي بود،وقتي که ميخوندم اشک توي چشمانم حلقه زده بود بغض راه گلومو گرفت

    من ارادت خاصي به حضرت رقيه دارم وهميشه هم وقتي گره به کارم ميفته روضه بي بي که سراسر مظومي وغربته ميخونم...

    واي يادش بخير چه حرم کوچک وباصفايي داره...

    التماس دعا

    عالي بود زهرا خانوم اميدوارم هميشه بتونيم اين سالگرد هارو زنده نگه داريم ...

    محتاجيم به دعا

    چقدر بي‌تابي دخترم! اين همه دلشكستگي چرا؟ مگر دست‌هاي كوچكت در امتداد نيايش عمه، تنها از خدا آمدن بابا را طلب نكرد؟ اينك آمده‌ام در ضيافت شبانه‌ات و در آرامش خرابه‌ات. كوچك دلشكسته‌ام! پيش‌تر نيز با تو بودم و مي‌ديدمت. شعله بر دامان و سوخته‌تر از خيمه آه مي‌كشيدي و در آميزه خار و تاول، آبله و اشك، صحراي گردان را به اميد سر پناهي مي‌سپردي….مهربان دلشكسته‌ام! صبور صميمي! مسافر غريب و كوچك من!.....مگر نگفتي كه بابا كه آمد، آرام مي‌گيرم. اين همه ناآرامي چرا؟ مگر نگفتي بابا كه آمد سر بر دامانش مي‌گذارم و مي‌خوابم؟ نه ...، نه دختركم نخواب! مي‌دانم اگر بخوابي، ديگر عمه نمي‌خوابد….مي‌دانم خواب تو، خواب همه را آشفته مي‌كند.
    نه ... نخواب دخترم!

    دخترم! بگذار لب‌هاي چوب خورده‌ام امشب ميهمان بوسه‌اي باشد از پيشاني سنگ خورده‌ات؛ از گيسوي پريشان چنگ خورده‌ات؛ از شانه‌هاي معصوم تازيانه ديده‌ات؛ از صورت رنگ پريده سيلي خورده‌ات. بگذار امشب، مثل شب آرامش تنور بر زانوان زهرا آسوده بخوابم.
    نه دخترم! نخواب! بگذار بابا بخوابد.
    و چنين شد كه رقيه (س)، هنگامي كه سر پدر در آغوشش بود، جان سپرد.

    خدايا! جز قدرت تو قدرتي نيست تا اين چرخ سنگين را بگرداندو جز مشيت تو حکمران ديگري بر کائنات حکومت نکند. آنچه را که تو داده اي،داريم و از آن چه روزي ما کرده اي،بهره مي بريم.

    پروردگارا! هم اکنون روز تازه اي را آغاز مي کنيم وتمتع ديگري را از تمتعات حيات در مي يابيم.

    پروردگارا!امروز ما نيز همچون روزهاي ديگر،به شب خواهد رسيد وما را شب هنگام بدرود خواهد گفت.ما نيکو بدانيم که اگر اين روز روشن را در اطاعت واخلاص به شام رسانيم:خورشيد شامگاهي به هنگام بدرود،ما را درود خواهد گفت و با تهنيت وداعمان خواهد کردو مسلم است که اگر روز ما در معاصي مناهي به سر آيد،کيفر ما نفرين وناسزا خواهد بود.

    پروردگارا! آن چنان کن که در روشنايي خورشيد، جان ما هر لحظه بر روشنايي بيفزايد و نعمت عبادت و اطاعت، بهره ما باشدو از گناهان کوچک وبزرگدر پناه عفاف و عصمت بر کنار بمانيم. آن چنان کن که روز ما ، به حسنات اعمال ما زينت يابد،از نيکوکاري آغاز شود و به سپاس گذاري پايان يابد
    دوست گرامي ...رقيه از «رقي» به معني بالا رفتن و ترقي گرفته شده است. گويا اين اسم لقب حضرت بوده و نام اصلي ايشان فاطمه بوده است؛ زيرا نام رقيه در شمار دختران امام حسين (ع) كمتر به چشم مي‏خورد و به اذعان برخي منابع، احتمال اينكه ايشان همان فاطمه بنت الحسين (ع) باشد، وجود دارد. در واقع، بعضي از فرزندان امام حسين (ع) دو اسم داشته‏اند و امكان تشابه اسمي نيز در فرزندان ايشان وجود دارد.گذشته از اين، در تاريخ نيز دلايلي بر اثبات اين مدعا وجود دارد. چنانچه در كتب تاريخي آمده است: «در ميان كودكان امام حسين (ع) دختر كوچكي به نام فاطمه بود و چون امام حسين (ع) مادر بزرگوارشان را بسيار دوست مي‏داشتند، هر فرزند دختري كه خدا به ايشان مي‏داد، نامش را فاطمه مي‏گذاشت. همان گونه كه هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علي (ع) وي را علي مي‏ناميد.»….


    با سلام و درود بر شما منهم ميلا با سعادت کريمه اهل بيترا بشما و تمام منتظران اقا تبريک ميگم و قلم توانمندتان بسيار زيبا و شيوا و پرمحتوا و آموزنده مثل هميشه آرزوي موفقيت روز افزون و تندرستي و کامرواي شما را دارم در پناه حق ..

    سلام برشما

    مطلب بسيار قشنگ و آموزنده اي بود دستمريزاد

    سلام بر حضرت رقيه

    سلام بر شما

    نوشته خوب و تاثير گذاري خواندم دستت درد نكند.

    ممنون از دعوتت

    موفق باشي


    سلام بانوي بزرگوار ..... انش الله خدا به اهل بيت سيد الشهدا عليه السلام ما را از حاجات دنيا و اخرت کفايت فرمايد .... اين را بدان هر موقع دلت گرفت کسي هست که از دل تو اگاه است و بدان دنيا با غم و اندوه ها اميخته شده است و مومن نيست کسي که در زندگي خود غم و اندوه نداشته باشد ..... روزهاي جمعه هميشه دلگير است چون زمين و اسمان در غياب ان يار سفر کرده در ماتم هستند

    سلام عزيزم!
    متشکرم که از وبم ديدن کردي و نظر گذاشتي و همينطور خبرم کردي!
    آپ زيبايي بود.خيلي به دلم نشست.
    ببخشيد اگه دير اومدم.

    تا تو بودي در شبم من ماه تابان داشتم
    رو به روي چشم خود چشمي غزلخوان داشتم
    حال گر چه هيچ نزري عهده دار وصل نيست
    يک زمان پيشامدي بودم که امکان داشتم
    ماجراهايي که با من زير باران داشتي
    شعر اگر مي شد غريب پنج ديوان داشتم
    بعد تو بيش از همه فکرم به اين مشغول بود
    من چه چيزي کمتر از آن نارفيقان داشتم
    ساده از «من بي تو مي ميرم» گذشتي خوب من
    من به اي يک جمله سخت ايمان داشتم
    لحظه تشييع من از دور بويت مي رسيد

    تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم


    جملات قرمزت را ميپسندم.
    + نفس 


    آن سوي دلتنگي ها خدايي هست ، که داشتنش جبران همه ي نداشتن هاست...

     <      1   2   3   4      >