چند وقت است چراغ شب من کم سوست
رمضاني بوزان در دل من، يا دوست
يا چراغ رمضان! در من روشن باش
من کيام غير چراغي که شرارش اوست
ديگران در طلب ديدن ابرويش
بر سر بام شدند و روي من اين سوست
ديگران در طلب ابروي ماه او
حجّت شرعي من رؤيت آن گيسوست
هر کجا ميگذرم حلقه آن زلف است
هر کجا مينگرم گوشه آن ابروست
ماه من زمزمه در زمزمه پيش چشم
ماه من آينه در آينه رو در روست
ماه را ديدم و گفتم که صباح الخير
ماه را ديدم و گفتم چه خبر از دوست؟
گفت من نيز به تنگ آمدهام از خويش
گفت من نيز برون آمدهام از پوست
تشنگانيم ولي تشنه درياييم
در پي تشنگي ما همه جا اين جوست
رمضان فلسفه گم شده بودا
رمضان زمزمه صبح و شب هندوست
رمضان هر رمضان بر لب ما حق حق
رمضان هر رمضان در دل ما هوهوست
گفت و آيينهاي از صبح و سلام آورد
گفتمش هر چه که از دوست رسد نيکوست
غنچه روزه ما در شب عيد فطر
باز خواهد شد اگر اين همه تو در توست
رودي از آينه کن جان مرا، يا عشق
رمضاني بوزان در دل من، يا دوست
عليرضا قزوه
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
ببخشيد بابت تاخيرم از طرف هيئت همراه دوستان رفته بودم کربلا
جاتون خالي خيلي حال داد و کربلا نائب الزياره تمام دوستان بودم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
التماس دعا و به روزم