• وبلاگ : گل نيلوفر
  • يادداشت : اعياد شعبانيه مبارک
  • نظرات : 0 خصوصي ، 68 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     
    + داداش 

    احيا شد از غريب ترين روضه هاي تو

    از ساربان ناقه ي بي ساربان مپرس

    شد تازيانه قاتل نام و صداي تو

    بي خود نبود بر همه اعضات بوسه رفت

    تكثير شد به كرب و بلا دست و پاي تو

    تيغ ستم گلوي تو را شرحه مي كند

    جاري است در گلوي تو خون خداي تو

    در خون خويش غسل شهادت كني حسين

    اي بي كفن فداي تو و بورياي تو

    روز ولادتت به تن تو حرير بود

    روز شهادتت كفن تو حصير بود

    + داداش 

    گر زينب تو آينه ي فاطمي نبود

    بودي تو بي شبيه و بدل يا اباالعطش

    بي پنج تن مباهله ات با صفا نبود

    آورده اي مثل به مثل يا اباالعطش

    اين كوفيان همان سپه نهرواني اند

    دارند بغض روز جمل يا اباالعطش

    اي دجله و فرات عطشناک حنجرت

    آب حيات مانده ز امساك حنجرت

    زيبا ترين ترانه دم نينواي تو

    + داداش 
    اين شرم داشت هُرم اجل يا ابالعطش

    آخر به روي ماه امان نامه مي زنند؟

    ماه حرم کجا و دغل يا ابالعطش

    اي اكبرت پيمبر اعظم به كربلا

    احمد نداشت اين همه يل يا اباالعطش

    گر زينب تو آينه ي فاطمي نبود

    بودي تو بي شبيه و بدل يا اباالعطش

    بي پنج تن مباهله ات با صفا نبود

    آورده اي مثل به مثل يا اباالعطش

    + داداش 

    چشمان كور را به تماشا كشيده اي

    نجوايت از حبيب مسيحي دوباره ساخت

    تا نفخ و صور را به تماشا كشيده اي

    بي خود نبود محرم اسرار شد زهير

    رمز عبور را به تماشا كشيده اي

    با روضه ات قيامت كبرا بپا مكن

    شور و نشور را به تماشا كشيده اي

    اي هم اراده ي تو خدا يابن بوتراب

    توحيد نيست از تو جدا يابن بوتراب

    اي آبشار چشم غزل يا اباالعطش

    + داداش 

    مجد و غرور را به تماشا كشيده اي

    با استقامتي كه تو داري به راه عشق

    قلب صبور را به تماشا كشيده اي

    هر كس تو را شناخت خدا را شناخته

    درک و حضور را به تماشا کشيده اي

    بعد از پدر وجود امامان ز نسل تست

    صبح ظهور را به تماشا كشيده اي

    تو با شفاي فطرس بشكسته بال وپر

    غلمان و حور را به تماشا كشيده اي

    با قطره هاي آب ز دست مباركت

    + داداش 

    اي عالمي فداي تو لبيك يا حسين

    گويد به تو خداي تو لبيك يا حسين

    تو كوه نور را به تماشا كشيده اي

    موسي و طور را به تماشا كشيده اي

    بايد حديث عشق تو فهميد و جان سپرد

    درك و شعور را به تماشا كشيده اي

    از بس نبي به غبغب تو بوسه بوسه زد

    جشن و سرور را به تماشا كشيده اي

    استادگي كوه ز اوج وقارتت

    + داداش 

    چشم طمع به دست كريم تو بسته اند

    آنانكه از بضاعت مزجات گفته اند

    صدها هزار حور و ملك مدحت ترا

    با صد هزار فخر و مباهات گفته اند

    آئينه را مقابل بابا گذاشتي

    وقتي سخن زمومن و مرآت گفته اند

    پيش از فَياسُيوف خُذيني به محضرت

    شمشيرها سلام ملاقات گفته اند

    آنانكه با نواي تو پيمان گذاشتند

    لبيك تو به نغمه ي هيهات گفته ا

    ميلت لبن زدست پيمبر مكيدن است ؟

    اي جرعه نوش ختم رسولان خوش آمدي

    اينجا مدينه است سر آغاز كربلا

    شش ماهه ! آمدي ؟ چه شتابان ؟ خوش آمدي

    اينگونه كه تو سر زده از ره رسيده اي

    گويا حديث غربت مادر شنيده اي

    درياي رحمتي كه به آيات گفته اند

    چشمان تست جان روايات گفته اند

    طوفان ترنُمي ز نفسهاي گرم تست

    اين را يكي زخيل كرامات گفته اند

    اي دلنواز قاري قرآن خوش آمدي

    در بيت وحي با لب خندان خوش آمدي

    اي العطش ترانه ي قبل از ولادتت

    مادر فدات با لب عطشان خوش آمدي

    اي تشنه! شير مادرت از غصه خشك شد

    از بس كه بود صوت تو سوزان خوش آمدي

    گريه مكن كه كشته اشك خدا شدي

    خون خدا ! به جمع شهيدان خوش آمدي

    اشك تو از تلاطم درياست بيشتر

    اي آشناي ابر بهاران خوش آمدي

    شبيه تو دارد اگر خب بيارد
    من و سالها جستجويت حسين جان
    من و منت گفتگويت حسين جان
    مگر مي شود من به پايت نيفتم
    من و سجده بر خاک کويت حسين جان
    من عادت ندارم شبي بي تو باشم
    من و هيئت کو به کويت حسين جان
    به والله خوابش نمي برد زهرا
    نميشد اگر شانه مويت حسين جان
    گلوي تو عادت به نيزه ندارد
    به قربان زير گلويت حسين جان
    چقدر آه گفتي جوابت ندادند
    چقدر آب گفتي و آبت ندادند
    غلام حسينيم ، الحمدلله
    نديدم کسي را گدايش نباشد
    مسلمان يا ربنايش نباشد
    مسير تکامل يقينا محال است
    اگر کربلا انتهايش نباشد
    براي جهنم چه خوب است، هر که
    حسين بن زهرا برايش نباشد
    مگر مي شود؟نه...نه... امکان ندارد
    خدا باشد و کربلايش نباشد
    خدايي که دار و ندارش حسين است
    مگر مي شود خون بهايش نباشد؟
    يقين کشتي او نجاتي ندارد
    اگر خواهرش ناخدايش نباشد
    حسين آمد و بال ها گريه کردند
    تمامي گودال ها گريه کردند
    پر ما کجا؟وسعت آسمانت
    پريدن کجا؟قبه ي لا مکانت
    حسن هم به پاي تو قد راست مي کرد
    ادب داشت ، پيشت امام زمانت
    تو بالا نشيني ، چگونه نباشد
    سر شانه هاي پيمبر مکانت
    تويي سنت هفت تکبير احرام
    نبي منتظر شد بچرخد زبانت
    شما هر دو در حال ارتزاقيد
    اگر مي گذارد دهان بر دهان
    خدا بهتر از تو ندارد اگر داشت
    يقين کن که مي داد روزي نشانت
    خداوند مثل تو ديگر ندارد
    دخيل حسينيه ها مي نويسيد
    دل بيقرار اختياري ندارد
    اسير است و راه فراري ندارد
    مقامات عاشق فنا مي پذيرد
    اگر هم بميرد مزاري ندارد
    کسي که بنا نيست بي سر بميرد
    چه بهتر دل بيقراري ندارد
    دل بي حسين اصل و فرعش زيادي است
    شبيه درختي که باري ندارد
    دل بي حسين از گل بدترين هاست
    دل بي حسين اعتباري ندارد
    بود ذکر سجاده هر فقيري
    اميري حسين فنعم الاميري
    همه زير پايند و بالا حسين است
    همه قطره اند و دريا حسين است
    چه رسم خوشي که زمان تولد
    کلام نخستين ما يا حسين است
    حسن هم حسين است ، علي هم حسين است
    محمد حسين است و زهرا حسين است
    حسن يا علي فاطمه يا محمد
    تجلي اين چهارتن با حسين است
    همين که به جز عشق چيزي نگفتيم
    تجلي " لا ذکر الا حسين " است
    گنهکارها نيز ترسي ندارند
    قيامت اگر دست آقا حسين است
    شه عالمينيم ، الحمدلله

    چه خوب است آب و هوايي که داريد
    هميشه بهشت است جايي که داريد
    الهي روي خلوتي هم نبيند
    شلوغي اين کوچه هايي که داريد
    مجال عرق ريختن هم نداديد
    به پيشاني اين گدايي که داريد
    نمي خواهم اصلا بفهمم که ما را
    کجا مي برد رد پايي که داريد
    همين که شما مي بريدم، يقينا
    شبي مي رسم تا خدايي که داريد
    از امروز ناله رسان حسين است
    پر فطرس بينوايي که داريد
    برايم هواي بهشتي بالا
    حرام است با کربلايي که داريد
    شما با خدا با خدا با خداييد
    ومن با شمايم شمايي که داريد...
    ...مرا خيمه کربلا مي نويسيد

    شعبان شد و پيک عشق از راه آمد

    عطر نفس بقيه الله آمد

    با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسين

    يک ماه و سه خورشيد در اين ماه آمد

    + 20 
     <      1   2   3   4   5      >